یکی از موضوعات عرصه فلسفه فرهنگ، نسبت علم و فرهنگ است، این نسبت به معنای رابطه ای است که بین علم و فرهنگ وجود دارد. احاطه علم بر فرهنگ یکی از انواع ارتباط بین این دو مقوله است که رویکرد تهذیب علوم موجود، با رویکردی عقلانی و وحیانی به علم به دنبال بازخوانی علم و فرهنگ اسلامی است. یكی از طرفداران اصلی نظریه تهذیب علوم انسانی موجود، موسسه امام خمینی قم میباشد كه در این مقاله قرائت استاد اكبر میرسپاه به عنوان یكی از نظریه پردازان اصلی این موسسه بررسی شده است. ایشان معتقدند؛ هرچند توصیف علم به قید «اسلامی» چندان مئونهای ندارد و به ادنی مناسبت امكان دارد، اما در نظریه تهذیب به این حداكتفا نمیشود و هدف بررسی چگونگی اسلامی شدن خود علم است نه اسلامی شدن علماء و یا كاربرد علم. در این نظریه مراد از علم، علم حصولی است نه علم حضوری و باز در بین علوم حصولی مرادعلم حقیقی است نه علم اعتباری. براساس این نظریه، دین اسلام، مصداق كامل دین حقیقی و الهی است و میتواند به همه شئون فردی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، قضایی و بین المللی انسان، ارزش الهی بخشیده و آن را با خدا مرتبط سازد. چگونگی اسلامی كردن علوم در این نظریه به رو آوردن به علوم و تغییر آن با چهار شیوة «تصحیح، تكمیل، تهذیب و توجیه» براساس بینشهای اسلامی، تبیین میشود، هرچند این تغییرات منحصر در سطح گزارههای علمی نبوده و شامل روشها و مبانی هم میشود. در این مقاله ضمن ارایه گزارشی از نظریه تهذیب با تبیین استاد میرسپاه، در چهار قسمت «علم شناسی، دین شناسی، علم دینی و روشهای اسلامی كردن علوم» به ارزیابی این نظریه پرداخته شده است.