علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 462
۱
نگاهی به مشارکت های علمی پژوهشی بریتانیا در مقیاس جهانی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۷
 
کشورهایی همچون بریتانیا و ایالات متحده همواره داعی دار سکانداری و رهبری جهان به ویژه در هنر و علوم انسانی هستند. گویی که این دو کشور با عطای امتیازات اقتصادی، صنعتی و لیسانس های گوناگون به کشورهای جهان سوم، اقتصاد و صنعت را همانگونه که خود می خواستند مدیریت کردند و خود به دنبال رهبری جهانی و پرچم داری علوم انسانی در تمدن بشری رفتند.
 
علوم انسانی همواره در تاریخ تمدن بشر از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. جهان در چند قرن اخیر شاهد پدیده های شگفت انگیز علمی بیشماری در علوم تجربی و تکنیکی همچون اختراع نیروی برق، کشف ساختار ژنتیکی انسان، بکار گیری نیروی هسته ای و دیگر موارد مشابه بوده است. در این بین نیز علوم انسانی نیز عقب نماند و شاهد پدیدار شدن مکاتب و نظام های فکری گوناگون بود که سکان کشتی بشر را به این سو آن سو هدایت می کرد.

پدیدار شدن اشخاصی همچون اگوست کنت، هانری بگستون، هگل، شوپنهاور، کارل مارکس، نیچه و... تا سال های سال تمدن بشر را تحت تاثیر تفکرات مادی خود قرار دادند. حال با گذشت قرن ها از تفکر مادی و تعریف جدیدی از نظم نوین جهانی در تمدن بشری نقشه جدیدی برای چپاول ارزشهای متعالی انسانی و غرق کردن بشر در این تمدن مادی توسط تمدن غربی به وجود آمد. با ورود به قرن بیستم و یکم و هزاره سوم، شاهد ایجاد تحولات و تغییرات چشم گیری در فعالیت های پژوهشی علوم انسانی در غرب هستیم.

کشورهایی همچون بریتانیا و ایالات متحده همواره در این خصوص داعی دار سکانداری و رهبری جهان به ویژه در هنر و علوم انسانی هستند. گویی که این دو کشور با عطای امتیازات اقتصادی، صنعتی و لیسانس های گوناگون به کشورهای جهان سوم و یا واگذاری مسئولیت اقتصادی و صنعتی جهان به عهده کشورهایی همچون چین و ژاپن و هند اقتصاد و صنعت را همانگونه که خود می خواستند مدیریت کردند و خود به دنبال رهبری جهانی و پرچم داری علوم انسانی در تمدن بشری رفتند.

در سال ۲۰۱۲ آقای برودهد رییس دانشگاه دوک در ۳۲امین سالگرد اتحادیه علوم انسانی آمریکا بیان می کند، علوم انسانی نقش حیاتی در درام قدرت بشر ایفا مي‏كند. اگر قرار بود ما(ایالات متحده) همچون چین کالاهای اقتصادی با کیفیت بالا و نیروی انسانی ارزان تولید کنیم، نمی توانستیم بگوییم که علوم انسانی داریم. هر گاه چین توانست فیسبوک را خلق کند، آنگاه می تواند بگوید که علوم انسانی دارد.

جیم لیچ رییس موقوفه علوم انسانی آمریکا در کمیته فرعی تخصیص بودجه کنگره آمریکا گفت: علوم انسانی براي سلامتي و رفاه جامعه آمريكا اهميتي دو چندان دارد. پروژه پل فرهنگی که از یک سال پیش در آمریکا کلید خورد خود از ابتکارات موقوفه علوم انسانی بود. ليچ معتقد است علوم انساني، به دنبال توليد انديشه‌هاي بنيادي و ساخت شالوده ها و زيرساخت هاي فکري و حفظ منابع فرهنگي آمريکاست. علوم انساني با دموکراسي سازي ايده ها و انديشه ها بايد نسل کنوني و آينده آمريکا را به گونه اي تربيت کند که براي رهبري دنيا در گستره انديشه ها و ارواح آماده باشند و قدرت شکل دهي به جهان را پيدا کنند.

وزیر علوم بریتانیا در سخرانی در تبین جایگاه هنر و علوم انسانی در دانشگاه ها در توصیف علوم انسانی و جایگاه آن در حیات بشری می گوید: علوم انساني كشف مي كند كه انسان بودن يعني چه؟ كلمات، ايده ها، داستان ها و هنرهايي كه به ما كمك مي كنند معناي زندگي خود و جهاني كه در آن زندگي مي كنيم را درك كنيم. چگونه آن را خلق كرده ايم و چگونه به دست آن خلق شده ايم. علوم اجتماعي به وسيله مشاهده و تفكر به دنبال كشف جريان و فرايندي مي باشد كه بر رفتار شخص و گروه حاكم است. هر دوي آنها (علوم انساني و علوم اجتماعي) به درك خود از خودمان، از جامعه و از جايگاه مان در جهان كمك مي كند.

رئیس آكادمی هنر و علوم آمریكا در نشست «علوم انسانی: روابط بین الملل، امنیت ملی و رقابت جهانی» که از سوی کمیسیون علوم انسانی و علوم اجتماعی کنگره در دانشگاه استانفورد کالیفرنیا برگزار شد، اظهار داشت: شهروندان تحصیل كرده و فرهیخته سرچشمه دمكراسی مقتدر می باشند. از میان این شهروندان رهبران ما پدیدار خواهند شد.

وزیر امورخارجه بریتانیا ویلیام هیگ در سخرانی خود در آکادمی ملی بریتانیا بیان می کند: برافراشته نگه داشتن پرچم بریتانیا در دیگر كشورها امر بسیار مهم می باشد. وی در ادامه می گویید که سیاستمداران ما باید كامل ترین اطلاعات را در خصوص تاریخ، فرهنگ، جغرافیا، نظام های سیاسی دیگر كشورها را داشته، و توانایی سخن گفتن به زبان محلی آنها را داشته باشند. این خواسته اساسی و بنیادی دستگاه سیاست خارجی می باشد و تأكید دو چندانی بر این خواسته خود داریم.

در چند ماه اخیر گزارش های و بیانیه های جامعه علمی و آکادمیک غرب به ویژه کشور بریتانیا حاکی از توجه روز افزون و فزاینده سران تمدن غرب به قدرت و پتانسیل پژوهش های علوم انسانی و علوم اجتماعی می باشد. در بیانیه اخیر روسای آکادمی ملی بریتانیا که خطاب به دولت مردان این کشور بود بیان کردند: دوران روشن فکری نوین در قرن ۲۱ با مرکزیت پایگاه های تحقیقاتی بریتانیا صورت خواهد گرفت.

در گزارشی با عنوان «عملکرد مقایسه ای پژوهشی پایگاه تحقیقات بریتانیا» که توسط وزارت کار، نوآوری و مهارت های بریتانیا تهیه شده است به خوبی می توان عملکرد پایگاه های پژوهشی و تحقیقاتی این کشور را در ده رشته علمی در مقایسه با ده کشور دیگر جهان مشاهده کرد. کشورهایی همچون بریتانیا، کانادا و آمریکا در زمینه علوم انسانی و علوم اجتماعی در مقایسه با مقیاس جهانی عملکرد بسیار خوبی داشته اند. کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا و آلمان که خود زمانی پرچم دار تفکرات فلسفی، نظام های فکری و نوزایی در علوم انسانی و اجتماعی بوده اند بین سال های ۲۰۱۰-۲۰۰۰ درخشش چندانی نداشتند. در کشورهای صنعتی و اقتصادی همچون چین و ژاپن و روسیه علوم انسانی و علوم اجتماعی متمایل به صفر بوده است. در قدرت های نو ظهوری همچون هند و برزیل نیز وضعیت علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز فاجعه است.

گویا انگلوساکسون ها مشارکت علمی خود در علوم تجربی و تکنیکی را در حد مقیاس جهانی و شاید کمی بالاتر از آن نگه داشته، و در علوم انسانی و اجتماعی به ویژه بریتانیا تا جایی که توانسته اند مشارک خود را افزایش داده اند. آنچه که در این بین متناقض به نظر می رسد آن است که رهبران غربی همواره اینگونه القا کرده اند، حاضر به اعطای رهبری اقتصادی و یا صنعتی جهان به کشورهایی همچون چین بوده اند. به حد صفر رساندن مشارکت های علوم انسانی و علوم اجتماعی در کشورهایی همچون چین و ژاپن و حتی روسیه_کشوری که بیش از هشتاد سال پرچمداری کمونیسم را در دست داشت_ کاملا مدیریت شده بوده است. کم رنگ شدن نقش فرانسه، آلمان و ایتالیا در این بین نیز آشکار می باشد. قدرت های نو ظهوری چون هند، چین و برزیل نیز نتوانسته اند مشارکت های خود را حتی به حد مقیاس جهانی برسانند. توجه بیش از پیش به ایجاد دانش اقتصاد محور و سرمایه گذاری در تحقیقات و توسعه برای چیست؟ در این بین نقش کشورهای اسلامی چیست؟مشارکت ایران، ترکیه، عراق و مصر چه نقشی در این بین به ویژه در علوم انسانی و اجتماعی داشته اند؟ هدف از این مدیریت اگر رهبری فکری جهانی نباشد، پس چیست؟




مشارکت های پژوهشی و تحقیقاتی بریتانیا در مقایسه با ۱۰ کشور جهان در مقیاس جهانی






Share/Save/Bookmark
 


arab bafranei
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۰۴-۱۱ ۱۶:۰۴:۲۶
سلام مقاله راخوندم
مقاله انگیزه بخشی بود
تشکر (96)