علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 282
معرفت شناسی علامه حسینی و نقش آن در تمدن سازي اسلامي
دکتر سید سعید زاهد زاهدانی؛استاديار بخش جامعه شناسي دانشگاه شيراز
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۰۹
 
امروز بر اثر تقابل این دو فرهنگ و تمدن، مسلمانان به استعداد های بالقوه نهفته در فرهنگ خویش می اندیشند و می خواهند با اتکاء به قرآن کریم تمدن تازه ای را بنا کنند که در استفاده از ابزار شناخت راه افراط و تفریط را کنار بگذارد. در این میان اندیشمندانی مانند علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی(ره) مبانی ای را طراحی نموده اند که می تواند ما را به سوی تمدن جدید اسلامی راهبر شود. ایشان با تدوین «فلسفه چگونگی اسلامی» تحت عنوان «فلسفه شدن اسلامی»، راه را برای استفاده از کلیه ظرفیت های مکتب و طبیعت باز نموده اند. حل مسئله وحدت و کثرت و نسبت بین این دو، افزودن شناخت بُعد جهت به مطالعات علمی و عملی، و تدوین اصول حاکم بر هماهنگی منطق ها، از جمله نقاط قوت فلسفه طراحی شده توسط ایشان است. این علامه بزرگوار با تکیه بر دانش معصومین(ع) این فلسفه را طراحی نموده و روش مدل سازی اسلامی را تا حد گنجایش دانش بشری تدوین نموده اند.
معرفت شناسی علامه حسینی و نقش آن در تمدن سازي اسلامي
 
نگاهی به تقابل معرفت شناختی تمدن اسلامی و مدرن صورت مسئله موجود در مقابل تمدن جدید اسلامی را روشن تر می کند. تأکید تمدن مدرن بر استفاده از حس و عقل ابزاری و کم یا بی اعتبار خواندن فعالیت های عقل نظری و قلب، نقطه تقابل معرفت شناسی غرب با اسلام است. در مقابل اعتبار قائل شدن برای دریافت های قلبی و عقل نظری و کم تر اهمیت دادن به عقل ابزاری و دریافت های حسی بن بست تمدنی است که جهان اسلام را با خود درگیر کرده است.

برداشت این جانب از گفته ها و نوشته های علامه حسینی(ره)، یا به عبارت دیگر مکتب
برداشت این جانب از گفته ها و نوشته های علامه حسینی(ره)، یا به عبارت دیگر مکتب ایشان، این است که راه حل، توجه توأمان به هر سه ابزار شناخت یعنی حس و عقل و قلب است. برای ایشان شناخت هر وجود به دریافت حسی، عقلی و قلبی از آن وجود معطوف است.
ایشان، این است که راه حل، توجه توأمان به هر سه ابزار شناخت یعنی حس و عقل و قلب است. برای ایشان شناخت هر وجود به دریافت حسی، عقلی و قلبی از آن وجود معطوف است. بعد حسی وجه ملموس هر وجود را تشکیل می دهد، بعد عقلی ساختمان و ترکیب آن را به ما می نمایاند، و بعد قلبی باوری است که به فعلیت آن وجود در زمینه ای که قرارگرفته است پیدا می کنیم. هر یک از این وجوه اگر وجود نداشته باشد، شناخت ما ناقص است. حتی واقعیت غیب وجه حسی، عقلی و قلبی دارد.

نکته یا مسئله مهمی که در اینجا وجود دارد این است که علامه حسینی(ره) اول منتقد تفکر انتزاعی هستند و دوم در مکتب ایشان نحوه تعامل این سه ابزار با یک دیگر در وجود های حقیقی عینی ملاحظه می شود. اصولاً علامه حسینی(ره) بحث های خود را از روش شناخت شروع می کنند و نه خود شناخت. برای رسیدن به روش شناخت ابتداء لازم است منطق مورد توافق انتخاب شود. منطق ایشان در آغاز كار منطق سیستمی است هرچند در ادامه راه اين منطق را تكامل بخشيدند. وقتی ما در شناخت خود با موضوعات مرکب روبه رو هستیم لازم است منطقی انتخاب کنیم که وجود مرکب را در برگیرد. منطق سیستمی این خاصیت را دارد.

گام دوم بعد از انتخاب منطق تعیین ملاک صحت است. از دیدگاه ایشان با استناد به منطق سیستمی، هماهنگی ملاک صحت می باشد. حال در مسئله شناخت برای ما سوال این است که در مکتب استاد چگونه می توان بین دریافت های حسی، عقلی و قلبی هماهنگی ایجاد کرد؟ یا در شکل اجتماعی آن چگونه می توان بین شناخت های حسی، عقلی و قلبی هماهنگی ایجاد نمود؟

راه حل علامه حسینی(ره) برای این کار برقراری ارتباط بین دین، عقل و تجربه است. برای اینکه بتوانیم
اصولاً علامه حسینی(ره) بحث های خود را از روش شناخت شروع می کنند و نه خود شناخت. برای رسیدن به روش شناخت ابتداء لازم است منطق مورد توافق انتخاب شود. منطق ایشان در آغاز كار منطق سیستمی است هرچند در ادامه راه اين منطق را تكامل بخشيدند.
بین این سه رابطه برقرارکنیم از دیدگاه ایشان لازم است به «فلسفه چگونگی» دست یابیم. ایشان معتقدند که در حوزه های علمیه امروز ما «فلسفه چرایی» و« فلسفه چیستی» وجود دارد اما فلسفه چگونگی می باید تأسیس گردد. کار فرهنگستان را تأسیس همین فلسفه چگونگی می دانند(حسینی الهاشمی، ۱۳۸۶: ۱۴-۱۳). براساس فلسفه چگونگي، فلسفه روش پايه ريزي مي شود كه عقل و تجربه را در خدمت جريان وحي قرار مي دهد.

از نظر ایشان برای دست یابی به فلسفه چگونگی، سه مبحث محوری را در سه محور می باید بحث نمود. مباحث محوری عبارت اند از: «اصول انکار ناپذیر»، «مسائل اغماض ناپذیر» و «مراحل اجتناب ناپذیر». محور های مباحث هم عبارتند از: «روند تحلیل زیرساخت تعریف کثرت در یک کل متغیر»، «روند تحلیل زیرساخت تعریف نسبت در یک کل متغیر» و «روند تحلیل زیر ساخت تعریف وحدت در یک کل متغیر».

اصول انکارناپذیر عبارتند از:«تغایر»، «تغییر» و «هماهنگی». مسائل اغماض ناپذیر عبارتند از:«نسبت بین وحدت و کثرت»، «نسبت بین زمان و مکان» و «نسبت بین اختیار و آگاهی». مراحل اجتناب ناپذیر نیز عبارتند از:« اصالت ربط در تعریف تعین کثرت»، «اصالت تعلق در تعریف ربط» و«اصالت فاعلیت در تعریف تعلق». با توجه به اینکه منطق پايه استاد سیستمی است و همه موارد ذکر شده را در ارتباط با یک دیگر می بینند موارد فوق را به صورت جدول زیر تحت عنوان روند دست یابی به فلسفه چگونگی اسلامی شدن مهندسی توسعه اجتماعی دسته بندی می نمایند.


با توجه به این جدول ایشان جدول «ارکان مدل نظری»
از نظر علامه حسيني(ره) فلسفه چگونگی از هماهنگی در منطق ها آغاز می گردد: سه منطق «اصول استنباط از دین»(مربوط به حوزه)، «روش علوم یا معادلات»(مربوط به دانشگاه)، و «روش اداره و تطبیق به عینیّت»(مربوط به دولت).
و سپس جدول «کاربرد عملی» چگونگی اسلامی شدن نظام اجتماعی را ارائه می نمایند.

با توجه به جدول فوق می توان گفت که در سطح فلسفی علامه حسینی(ره) برای مسئله وحدت و کثرت و رابط یا نسبت بین این دو راه حلی تدوین نموده اند. بُعد جهت را هم به ابعاد زمان و مکان افزوده اند. و سطح فلسفی بالاتر از فلسفه غرب، که چگونگی را از جایگاه نسبیت در علوم مدرن حل می کند، به وجود آورده اند. اينكه موضوعات در جهان نسبي هستند و علوم مختلف تجربي جايگاه نسبيت آنان را در نظام عالم مشخص مي كنند به غرب كمك مي كند تا بتوانند با ملاحظه اين نسبيت ها به برنامه ريزي بپردازند و مسئله چگونگي را براي خود حل كنند.

از نظر علامه حسيني(ره) فلسفه چگونگی از هماهنگی در منطق ها آغاز می گردد: سه منطق «اصول استنباط از دین»(مربوط به حوزه)، «روش علوم یا معادلات»(مربوط به دانشگاه)، و «روش اداره و تطبیق به عینیّت»(مربوط به دولت).(حسینی الهاشمی، ۱۳۸۶: ۲۲-۲۱).

مدل فلسفی فوق علاوه بر یک مدل معرفت شناختی که اساس روش شناسی است، مدل هستی شناختی برای تبیین هر کل متغییری نیز تلقی می گردد. بدین ترتیب با توجه به دو جدول دیگر، می توان گفت که علامه حسینی(ره) بن بستی را که در فرهنگ اسلامی برای تمدن سازی جدید اسلامی وجود داشت، برطرف نموده و راه حلی در سه سطح فلسفی، علوم نظری و کاربردی برای تنظیم نظام مبارک اسلامی ارائه نموده اند.


پی نوشت:
حسینی الهاشمی، سید منیرالدین(۱۳۸۶) معرفی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی از زبان استاد، قم: دفتر فرهنگستان علوم اسلامی.
Share/Save/Bookmark