فرهنگستان علوم اسلامی قم - آخرين عناوين رویداد :: نسخه کامل https://www.foeq.ir/news Sat, 20 Apr 2024 08:53:09 GMT استوديو خبر (سيستم جامع انتشار خبر و اتوماسيون هيئت تحريريه) نسخه 3.0 https://www.foeq.ir/skins/default/fa/normal/ch01_newsfeed_logo.gif تهيه شده توسط فرهنگستان علوم اسلامی قم https://www.foeq.ir/ 100 70 fa نقل و نشر مطالب با ذکر نام فرهنگستان علوم اسلامی قم آزاد است. Sat, 20 Apr 2024 08:53:09 GMT رویداد 60 جلسه نقد قبل از چاپ کتاب «فلسفه اصول مبتنی بر مبانی کلامی استاد میرباقری» https://www.foeq.ir/vdci.5azct1arubc2t.html بسم الله الرحمن الرحیماللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن عدوهم.جلسه نقد قبل از چاپ کتاب «فلسفه اصول مبتنی بر مبانی کلامی استاد میرباقری» در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۲ برگزار شد.در ابتدای جلسه حجة الاسلام عبدالهی گزارش کوتاهی از ایده ای که در این کتاب دنبال کرده اند را ارائه دادند. ایشان فرمودند که سرچشمه مباحث فلسفه اصول آبشخور از علم کلام دارد لذا ایده محوری این کتاب هم همین نکته است که اگر تلقی از دین تکامل بخشیده شود می توان امتداد آن را در بحث شریعت شناسی دنبال کرد. خروجی این مرحله می شود بحث از حکم و اضلاع حکم. در بخش دوم و بعد از ارتقای حکم باید به دنبال این بود که با چه قواعدی می توان چنین حکمی را استنباط کرد.بعد از گزارش کوتاه جناب آقای عبداللهی، حجة الاسلام علی اکبریان به ارزیابی کتاب پرداختند. ایشان در ابتدا نقاط قوتی برای کتاب برشمردند و بعد وارد نقدهایی درباره کتاب شدند.ایشان فرمودند که از آنجا که مطالب منتشر شده از تفکر مرحوم سیدمنیرالدین حسینی و استاد میرباقری بسیار کم است، لذا از اولین امتیازات این کتاب این است که قدمی در راستای انتشار دیدگاه های منسوب به این تفکر است.امتیاز دیگر این کتاب خود موضوع آن است. فلسفه اصول جزو مهم ترین مباحثی است که برای توسعه و تنقیح بیشتر علم اصول نیازمند آن هستیم.امتیاز دیگری که می توان برای آن برشمرد ابتکار در ساختار آن است. این کتاب از ساختار کلیشه ای در فلسفه علوم استفاده نکرده است؛ بلکه با یک مبنای خاصی ساختار معقول و بدیعی ارائه داده اند. البته همین ساختار در برخی از موارد قابل ارتقا است ولی به هرحال ساختار قوی و محکمی دارد و یکی از نقاط امتیاز کتاب محسوب می شود.نقطه قوت دیگر کتاب ادبیات روان و گویای کتاب است که مراد گوینده را به خوبی بیان کرده و قلم شیوای آن انسان را به مطالعه کتاب وامی دارد.سپس ایشان به نقد کتاب پرداخته و فرمودند که باید توجه داشت که این جلسه نقد کتاب است نه نقد تفکر استاد میرباقری یا مرحوم استاد حسینی؛ لذا آنچه در ادامه بیان می شود مطالبی در نقد کتاب است نه نقد اندیشه اساتید.ایشان فرمودند که نکات ریز و درشتی در این کتاب وجود دارد که هنگام مطالعه یادداشت کرده و برای مولف فرستاده ام؛ لکن مطالب مهمی که می توان بیان کرد از این قرار است:اولین نکته در این کتاب ارتباط آن با اندیشه استاد میرباقری است. از آنجا که ادعای نویسنده در این کتاب این است که فلسفه اصول را بر مبنای استاد میرباقری طراحی کرده است باید ارتباط آن با اندیشه استاد کاملا روشن باشد؛ در حالی که بسیار مبهم است.گاهی کتاب به صورت تقریر است که کل کتاب منسوب به استاد می شود و گاهی استاد تقریظی بر کتاب می نگارند تا انتساب ان را به استاد روشن کنند ولی در این کتاب نه آدرس مشخصی به مطالب استاد بیان شده و تقریظی در کار است. لذا خواننده در نمی یابد که کدام مطالب از استاد و کدام از نویسنده است.نکته دوم در ارزیابی کتاب این است که استدلالی برای مدعیات بیان نشده است. این اشکال در کل این کتاب وجود دارد؛ از دین شناسی تا شریعت و تخاطب شارع، دلیلی برای مدعای موجود در کتاب بیان نشده است. در برخی از موارد هم که به آیات و روایاتی استناد شده است، یادداشت کرده ام که دلالت بر مدعا ندارد. وانگهی به نظر می رسد که در سراسر کتاب، تکرار جای استدلال را گرفته است. یعنی یک مطلب چند بار تکرار می شود و بعد اینطور بیان می شود که «بر اساس آنچه اثبات شد، اینچنین است» درحالی که در مطالب قبلی هم استدلالی بیان نشده است.باید توجه داشت که در این کتاب گزارش یک مدعا و طرز تفکر بیان نشده است که گفته شود نیازی به بیان استدلال ها نیست؛ بلکه مولف این کتاب مدعی اثبات مطالب علمی مختلف و ترتب ثمرات بر آن مطالب است.از اشکال های کلان دیگری که می توان آن را مغالطه نامید این است که مولف فقه را فقه اکبر دانسته و تفقه را فهم کل دین دانسته و تفقه در احکام که در مباحث فقها مطرح می شود و در اصطلاح به آن فقه اصغر گفته می شود را اینطور نقد کرده است که در مقایسه با آن فقهی که بایسته است که از روایات استنباط شود، کوچک است. در حالی که در واقع آنچه بایسته دانسته شده با آنچه مقایسه شده دو مطلب است. یعنی فقه عملیه در مقایسه با معنای دیگری از فقه کوچک دانسته شده است در حالی که اگر بخواهد فقه به این گستردگی با تفقه مقایسه شود باید علاوه بر فقه مصطلح به اخلاق و اعتقاد هم اشاره شود و با همه این موارد مقایسه شود.به صورت کلی انتساب برخی دیدگاه ها به کل فقها در این کتاب به درستی انجام نشده است. به گمان نویسنده فقها کل نظام سرمایه داری را امضا کرده و مبنای عمل قرار داده اند و تنها بخش های کوچکی از آن را غیر قابل قبول می دانند درحالی که اصلا اینطور نیست.یکی از موارد دیگری که در موارد متعددی در کتاب به فقها استناد داده شده این است که فقه موجود رابطه خدا و عبد را رابطه عبد و مولای عرفی می داند؛ سپس مولف به این فضای فکری فقها اشکال گرفته است که باید رابطه از معنای ولایت گرفته شود و از آنجا که ولایت در همه رابطه های بشر جاری است پس همه گزاره های دین مولوی هستند!درباره این بحث دو مسئله باید شفاف شود؛ یکی اینکه اگر ولایت خدای متعال شامل همه شوون بشر است اثبات نمی کند که همه گزاره های دین مولوی باشند. زیرا خدای متعال می تواند با گزاره های ارشادی هم مولویت و سرپرستی کند. دوم اینکه همین رابطه عبد و مولای بشری را می توان در همین ولایت فقیه و قانون گذاری فعلی هم تبیین کرد. یعنی همین فضای قانون گذاری فعلی و فضای قانونی شریعت را با مولا و عبد عرفی می توان تحلیل کرد و اشکالی متوجه فقها نمی شود.از مباحث مبنایی دیگر این کتاب مبنای دین شناسی آن است که دو اشکال کلی درباره آن می توان بیان کرد؛ یکی اینکه گاهی دین به ولایت و شریعت و گاهی به الوهیت ولایت شریعت و گاهی به الوهیت جریان ولایت تعبیر شده است که تفاوت این موارد در کتاب روشن نیست. اشکال دوم این است که مولف در مقابل ادعای خودش فرموده است که دیگران دین را مجموعه ای از گزاره ها دانسته اند. درباره این مطلب نیز می توان گفت که اولا باید مستند شود و انتساب آن به وحی روشن شود که آیا دین گزاره است یا جریان ولایت و ثانیا تفاوت دیدگاه خود با دیگران را تبیین کند. یعنی دیگران همه آنچه درباره خدای متعال بیان شده است را دینی می دانند و محتوای گزاره ها را دین می دانند نه خود گزاره را و ایشان هم که دین را گزاره نمی دانند همان ها را دین می دانند. تفاوت این دو ادعا کجا روشن می شود؟ضمن اینکه اگر دین گزاره باشد به راحتی می توان آن را به دیگران منتقل کرد و نظر هر شخصی را راجع به دین ارزیابی کرد، حال آیا اگر دین الوهیت یا جریان ولایتی باشد که در خارج وجود دارد، چگونه می توان دیدگاه های مختلف درباره آن را ارزیابی کرد؟ یعنی اگر دین گزاره نیست بلکه نفس الوهیت است چگونه می توان راجع به آن تفاهم کرد؟پنجمین اشکالی که استاد علی اکبریان بیان کردند خلط بین ولایت تکوینی و ولایت تشریعی بود. ایشان فرمودند که از دیگر مباحثی که در این کتاب خلط شده است ولایت تکوینی و تشریعی است. چه درباره خدای متعال و چه درباره معصومین علیهم السلام. بلکه گاهی با ولایت فقیه و آن با حکومت اسلامی خلط شده است. ایشان با مفهوم «در امتداد» همه این مباحث را بایکدیگر خلط کرده اند. در امتداد یکدیگر بودن، یک مفهوم لیز و مبهمی است که خواننده را به فهم مطلب نزدیک نمی کند.ایشان در ادامه فرمودند که حال که این تفکر قدمی در راستای اندیشه خود گذاشته است باید با ادبیات مشترکی با دیگران تفاهم کند. ادبیاتی که مختص به صاحب تفکر باشد اگر به درستی منتقل نشود قابل تفاهم نخواهد شد. یعنی یا باید از اصطلاح دیگران استفاده شود و یا مقارَن با اصطلاحات دیگران شود. البته در این کتاب گاهی با آیت الله مددی تقارب شده است که این موارد از امتیازات خوب کتاب است ولی در بسیاری از موارد اینگونه نیست.از مباحث دیگری که به نظر می رسد کمی قضاوت منصفانه ای درباره فقه موجود نشده است بحث از واجبات کفائیه است. ایشان به شدت فقه موجود را فقه فردی معنی کرده است در حالی که در همین فقه بسیاری از مباحث حکومتی و اجتماعی وجود دارد. مثلا ایشان لشکر را به عنوان یک سنخ واجب جدیدی بیان کرده اند درحالی که فعل لشکر با واجب کفائی نیز قابل توضیح است. وانگهی اگر با واجب کفائی تبیین نشود مشکلاتی پدید خواهد آمد که قابل حل نیست. مثلا مولف در تبیین حکم لشکر فرموده اند که حکم سطوحی پیدا می کند؛ ولی اجتماعی تکلیفی دارد و مابقی مکلفین هم باید تولی کنند؛ درحالی که اگر فرض شود که فقیه کاری که وظیفه اوست -مثل تولید موشک- را انجام ندهد بر مکلفین همچنان به صورت واجب کفائی واجب است که این کار را دنبال کنند.نکته دیگر در این کتاب این است که آرای اصولیین به صورت مفصل و خوب تبیین شده است اما مطالب مرحوم سیدمنیرالدین به خوبی تبیین نشده است. در حالی که توقع از این کتاب کاملا عکس این مطلب است. یعنی اگر مطلب مرحوم استاد حسینی را کاملا توضیح داده بودید و مطالب دیگران که در کتب ایشان آمده را کمتر تفصیل می دادید بهتر بود.در ادامه جناب حجة الاسلام یحیی عبداللهی در مقام پاسخ به اشکالات فرمودند که نکاتی که در ارزیابی کتاب بیان شده بسیار ارزشمند است و حتی اگر الان پاسخی توسط بنده بیان شود، نشان از این دارد که متن کتاب گویای مدعیات نبوده است.سپس ایشان به اولین اشکال پرداخته و فرمودند که اشکال انتساب کتاب به استاد میرباقری وارد است و دلیل این اشکال هم این است که این کتاب از اندیشه استاد متاثر است و نوآوری هایی هم داشته است ولی باید این دو کاملا از هم تفکیک شود.سپس درباره اشکال تکرار و عدم بیان استدلال ها فرمودند که تمرکز این کتاب بر مدعای اصلی آن که دین شناسی است استوار شده است. این مبنا هم در پایان نامه نگارنده که با راهنمایی و مشاوره استاد میرباقری و برنجکار نگاشته شده مفصلا به این بحث پرداخته شده و استدلال هایی برای آن بیان شده است؛ لکن در این نوشتار خلاصه ای از مقاله ای که از مباحث پایان نامه نگاشته شده، آورده شده است و از آنجا که خیلی مطالب خلاصه شده استدلال ها از دست رفته است. لذا باید تکمیل شود.نکته چهارمی که تفاوت بین این اندیشه و اندیشه های دیگر است. شریعت در نگاه رایج یا اعم از اعتقادات اخلاق احکام است و یا خصوص احکام شریعت دانسته شده است. در حالی که در این اندیشه جریان ولایت خدای متعال بر مؤمنین که از مجرای ائمه علیهم السلام عبور می کند، اساس دین است. یعنی دو جریان ولایت در عالم وجود دارد که یکی جریان ولایت اولیاء طاغوت است و دیگری جریان ولایت اولیاء الهی است که اساس دین هم همین جریان ولایت است.نکته دیگر تفاوت بین فقه مطلوب و فقه موجود است؛ در این کتاب سعی شده است که این نکته بیان شود که روش به حجیت رسیده ای که در استنباط احکام فرعی به کار برده می شود در علم اخلاق و کلام استفاده نشده است. لکن استاد هم در پاسخ این نکته را بیان کردند که حجت در کلام و اخلاق متفاوت با فقه است لذا باید این نکته را پذیرفت که این علوم هم دینی هستند و تفقه در دین کرده اند لکن روش این علوم با روش تفقه در احکام فرعی متفاوت است.تصاویر جلسه ]]> رویداد Thu, 21 Dec 2023 11:28:14 GMT https://www.foeq.ir/vdci.5azct1arubc2t.html نشست علمی به مناسبت بزرگداشت شهادت دانشمند، شهید محسن فخری زاده https://www.foeq.ir/vdcf.mdyiw6d0cgiaw.html 🔻به مناسبت ایام شهادت دانشمند شهید دکتر محسن فخری زاده، نشست علمی با موضوع تحول در علوم پایه برگزار شد.این نشست با حضور سه تن از اساتید فرهنگستان علوم اسلامی قم در روز ۱۲ آذر ۱۴۰۲ در سالن جلسات این مرکز برگزار گردید.▪️در ابتدای نشست استاد سیدمرتضی حسینی الهاشمی در رابطه با نحوه آشنایی با شهید فخری زاده نکاتی را عرض نمودند و به معرفی ویژگی های شخصیتی این شهید بزرگوار پرداختند.▫️ ایشان نوع خاص تعامل شهید با پژوهشگران و نحوه حمایت ایشان از ایده های نو را از ویژگی های این شهید دانستند. همچنین بیان داشتند که جمع بین استاد دانشمند و مدیریت علمی، مهمترین شاخص شخصیتی شهید دکتر فخری زاده بود که باعث تمایز ایشان از سایر فعّالین این حوزه ها می شد. ▫️استاد حسینی در پایان عرایض خود به مباحثی که نزد استاد فخری زاده ارائه کرده بودند، اشاره ای نمودند.▪️در ادامه این نشست، استاد محمدجعفر حسینیان گزارشی از "نسبت فلسفه با علوم پایه در اندیشه استاد سیدمنیرالدین حسینی (ره) " ارائه نمودند. ▫️در این گزارش بیان گردید که تحول در علوم پایه نیازمند ملاحظات اجتماعی و تاریخی در علوم است. یعنی تغییر علوم جز از طریق تغییر نگاه های انسان شناختی و ملاحظات اجتماعی به انسان ممکن نیست.▪️در پایان این نشست نیز استاد محمدرضا خاکی قراملکی از تعاملی که در قرن ۱۶ و ۱۷ بین علم و فلسفه رخ داد و منجر به تحولات علوم و فلسفه شد، گزارش مختصری ارائه نمودند.تصاویر نشست:در صورت تکمیل گزارش، متن بالا بروزرسانی خواهد شد. ]]> رویداد Tue, 05 Dec 2023 05:22:50 GMT https://www.foeq.ir/vdcf.mdyiw6d0cgiaw.html تحلیل و بررسی مقاله "تحلیلی بر نقش و کارکرد الهیات تکاملی در توسعه هندسه معرفتی دین" https://www.foeq.ir/vdcd.s0f2yt0x9a26y.html ▪️ با هدف تفاهم علمی با جامعه نخبگانی در عرصه های مختلف علمی-تحقیقاتی و تبیین معارف مبتنی بر اندیشه های فرهنگستان علوم اسلامی قم، مجموعه ای از نشست های علمی ساماندهی شد.▪️پیش نشست علمی داخلی با ارائه حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا خاکی قراملکی عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم در تاریخ ۱۴۰۲/۰۹/۰۷ در سالن جلسات فرهنگستان برگزار گردید.▫️جلسه مذکور با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد. در ادامه مؤلف محترم، پس از اشاره ای به پیشینه تاریخی این مقاله و نحوه نگارش آن، گزارش مختصر و کوتاهی از محتوای آن ارائه نمودند که اهم مطالب آن به شرح زیر است:۱. این مقاله، در حقیقت، بر گرفته از کتاب الهیات تمدنی (تألیف ایشان) است که چندین بار در مقام داوری در محافل علمی قرار گرفته است.۲. در این مقاله صورت مسئله ما این است که دین می خواهد تمدن سازی کند، واسطه بین دین و تمدن سازی، عقلانیتی بوده که همان الهیات است. توصیف الهیاتی از دین باید پایگاهی شود برای فیلسوف اجتماعی و عالم علوم کاربردی. الهیات، اصول موضوعه علوم کاربردی است. در واقع واسطه بین دین و دین داری است. ضرورت الهیات در فرهنگ و کلام غرب تمام شده و حال آنکه ما تاملی بر آن نداشته ایم. الهیات باید محور تمام علوم باشد.۳. نیاز به توسعه مفهوم الهیات در کلام موجود داریم و از سطح مباحث اعتقادی فراتر رفته و اخلاق و فقه را و نیز علوم کاربردی و عینیت را هم باید تحت پوشش قرار دهد. الهیات، توصیف مقنن از دین است. مقیاس الهیات هم باید از فردی به اجتماعی توسعه پیدا کند و الاّ واسطه جریان دین نخواهد شد.۴. توصیف الهیات یا ناظر به موضوعات است یا ناظر به نظامات و یا ناظر به جهت تکاملی، که در هر سه سطح مورد لحاظ است. کلام موجود توصیف از موضوعات اعتقادی دارد صرفاً و این کافی نیست. بنابراین در سه سطح مقیاس خرد، کلان و توسعه، باید الهیات طرح شود. پس شد الهیات، کلام، اخلاق و فقه در سه سطح خرد، کلان و توسعه باید طرح شود که هر کدام از سطوح آنها در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باید ضرب شود. زیرا که قرار است الهیات شما در مقیاس جامعه، مبنای نظام سازی واقع شود.در ادامه اساتید محترم مدعو، نظرات و نقدهای خود را مبذول داشتند. حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی جمالی در ادامه به عنوان اولین نقد، بر اهمیت این جلسات تاکید نموده و در هم تنیدگی مباحث، عدم تبیین روشن از مفاهیم تمدن و تکامل و خود مفهوم الهیات و بسیاری از تعاریف موجود در مقاله را از نکات قابل تامل مقاله دانستند.آنگاه دکتر محمدحسین طاهری خسروشاهی بیان داشتند که عنوان این نوشته اگر ضرورت و امکان الهیات تکاملی باشد سازگارتر است، و دیگر اینکه واژه "تکامل" لغزنده است و باید تکلیف خودمان را با پارادایم های رقیب خود تمییز دهیم؛ و نیز باید توجه داشت که الهیات تکاملی را با الهیات انضمامی تفکیک کنیم. در نهایت تذکر دادند که توصیف دانستن فعل الهیات، برای آن هدفی که از ضرورت الهیات داریم، کفایت نمی کند .حجت الاسلام حسین مهدی زاده نیز به نکاتی اشاره نمودند:اینکه محتوای مقاله باید نقطه ای و جزئی و متمرکز بر یک بعد یا مسأله جزئی باشد؛ نه اینکه به کلی گویی دچار شود. دیگر اینکه ما باید بر ایده پردازی متمرکز شویم و از تفصیل پرهیز کنیم. نکته دیگر اینکه فرم و قالب کتابت از مولف محترم، تحلیل گرایی است که فرم و رویکردها درارائه مباحث مرتبط بر اندیشه فرهنگستان و با توجه به غایات و اهداف ما،نیازمند تغییر و ارتقاء است.استاد ابراهیم صادقی نیز بخشی از نظرات خود را بدین صورت بیان کردند:اول اینکه به جای تبیین، بیشتر، تفصیلات داده شده است.دوم اینکه پیش فرض های مقاله بسیار زیاد است که لازم است برای مخاطب تبیین شوند.سوم اینکه تمایزی میان الهیات و فلسفه دیده نمی شود و می توان همه این طبقه بندی های بحث را در باب فلسفه هم به کار برد. نکته دیگر باید به خلاءهای بحث پرداخته می شد قبل از پردازش ملاءها و پذیرفته شده ها.در پایان و پس از نقدهای اساتید محترم، استاد عباس معلمی هم در یک جمع بندی از نظرات و ملاحظات، به مواردی اشاره نمودند: اول اینکه این جلسات باید ادامه یابد و در زمان بهتری تشکیل شود.ایشان کافی نبودن توصیفی بودن الهیات را نیز اشاره کردند و سوالی را هم مطرح نمودند که آیا سه گانه "انتزاع- مجموعی-جهت حرکتی" قید برای الهیات است یاخیر؟ و الهیات منحصر در جهت حرکتی است؟تصاویر ]]> رویداد Thu, 30 Nov 2023 06:21:04 GMT https://www.foeq.ir/vdcd.s0f2yt0x9a26y.html گزارش ارائه مقالات در گردهمایی کمیسیون مدیریت تحول علوم انسانی https://www.foeq.ir/vdcc.1qsa2bqipla82.html هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، در روزهای پایانی آبان ماه ۱۴۰۲، در رشته‌ها و حوزه‌های میان‌رشته‌ای مختلفِ علوم انسانی برگزار شد. ذیل این کنگره، ۱۵ کمیسیون در رشته‌های مختلف علوم انسانی (مانند اقتصاد اسلامی، جامعه‌شناسی اسلامی، روان‌شناسی اسلامی و...) و برخی حوزه‌های میان‌رشته‌ای (مانند فلسفه و روش‌شناسی، مدیریت تحوّل علوم انسانی و ...) فعال هستند و آخرین دستاوردهای علوم انسانی اسلامی در هر یک از این حوزه‌ها در قالب مقالات و نشست‌ها و میزگردهایی ارایه می‌شود. محوریت هر یک از کمیسیون‌های این کنگره بر عهده یکی از مراکز و موسسات فعّال در زمینه علوم انسانی اسلامی است. یکی از حوزه‌های میان‌رشته‌ای این کنگره، «مدیریت تحوّل علوم انسانی» است که مسئولیت آن را حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا پیروزمند ،مسئول مرکز مطالعات بنیادین فرهنگستان علوم اسلامی قم، برعهده دارد و به مباحث مدیریتی و سیاست‌گذاری تحوّل علوم انسانی می‌پردازد. طبق روال و رویه‌ی عملی برگزاری کنگره، هر یک از کمیسیون‌های علمی، برنامه‌ی خود را در قالب یک گردهمایی نیم‌روزه برگزار می‌نمایند. فرهنگستان علوم اسلامی با همکاری دانشگاه عالی دفاع ملّی و با مشارکت برخی مراکز حوزوی و دانشگاهی آن را در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در روز ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲، برگزار کرد. این گردهمایی طی سه بخش ارائه مقالات، سخنرانی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و میزگرد هم‌اندیشی با حضور مراکز حوزوی و دانشگاهی برگزار شد. در بخش سوم از گزارش این گردهمایی، به سه مقاله ارایه‌شده در این گردهمایی خواهیم پرداخت. محورهای علمی و موضوع ویژه کمیسیون «مدیریت تحوّل علوم انسانی»کمیسیون مدیریت تحوّل علوم انسانی با توجّه به نوپا بودن مطالعات مربوط به مباحث مدیریتی در حوزه علوم انسانی اسلامی، طی دوره‌های اخیر تلاش داشته است، صورت‌بندی از محورهای مطالعاتی و سرفصل‌های مرتبط با این مسئله ارایه نماید. در هفتمین کنگره، چهار محور کلّی و ۲۰ سرفصل تعیین شد:۱ـ الگوی حکمرانی مشارکتی در تحوّل علوم انسانی۱ـ۱ـ الگوی نقش‌آفرینی حاکمیت در حکمرانی مشارکتی تحوّل علوم انسانی۱ـ۲ـ الگوی نقش‌آفرینی نهاد علم در حکمرانی مشارکتی تحوّل علوم انسانی۱ـ۳ـ الگوی نقش‌آفرینی مردم در حکمرانی مشارکتی تحوّل علوم انسانی۱ـ۴ـ الگوی روابط میان «حاکمیت، نهاد علم و مردم» در تحوّل علوم انسانی۱ـ۵ـ مدیریت شبکه‌ای تحقیقات در علوم انسانی۱ـ۶ـ الگوی مدیریت داده‌، اطلاعات و دانش معطوف به تحوّل علوم انسانی۱ـ۷ـ دانشِ پشتیبان مدیریت تحوّل علوم انسانی۲ـ ارزیابی تجربه جمهوری اسلامی در مدیریت تحوّل علوم انسانی (با تاکید بر مسئله حکمرانی مشارکتی علوم انسانی)۲ـ۱ـ ارزیابی عملکرد مراکز متولّی تحوّل علوم انسانی(شورای عالی انقلاب فرهنگی، با تاکید بر شورای تحوّل علوم انسانی؛ مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و شورای عتف؛ سازمان سمت؛ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ حوزه‌های علمیه و مراکز و موسسات حوزوی؛ تجربه‌کاوی و استخراج دلالت‌های سیاستی از دانش ضمنی مدیران و مراکز فعال در زمینه تحوّل علوم انسانی)۲ـ۲ـ ارزیابی کاربست عملی الگوهای تجربه‌شده۲ـ۳ـ فراتحلیل الگوهای مدیریت تحوّل علوم انسانی۳ـ ارزیابی تجربه جهانی در حکمرانی مشارکتی علوم انسانی۳ـ۱ـ ارزیابی تجربه جهانی در نقش‌آفرینی حاکمیت در حکمرانی مشارکتی علوم انسانی۳ـ۲ـ ارزیابی تجربه جهانی در نقش‌آفرینی نهاد علم در حکمرانی مشارکتی علوم انسانی۳ـ۳ـ ارزیابی تجربه جهانی در نقش‌آفرینی مردم در حکمرانی مشارکتی علوم انسانی۳ـ۴ـ ارزیابی تجربه جهانی در روابط میان «حاکمیت، نهاد علم و مردم» در مدیریت علوم انسانی۴ـ الگوی مدیریت راهبردی علوم انسانی در تراز انقلاب اسلامی۱-۴- ارزیابی تحلیلی میزان کارآمدی اسناد بالادستی مرتبط با تحوّل علوم انسانی۲-۴- ارزیابی میزان کاربست عملی تولیدات علوم انسانی انسانی در عرصه‌های مختلف اداره کشور۳-۴- ارزیابی وضعیت پشتیبانی اقتصادی و بودجه‌ای مراکز و موسسات فعّال در زمینه تحوّل علوم انسانی۴ـ۴ـ نیازمندی‌های کلان(فرارشته‌ای) دانشی علوم انسانی در گام دوّم انقلاب اسلامی۴ـ۵ـ الگوی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی تحوّل علوم انسانی۴ـ۶ـ الگوی سازماندهی تحوّل علوم انسانیموضوع ویژه کمیسیون مدیریت تحوّل علوم انسانی در هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، «حکمرانی مشارکتی در تحوّل علوم انسانی» است. این محور ویژه، در پی چالش‌ها و موانعی که پیش روی فراگیر شدن نقد علوم انسانی موجود و گذار به علوم انسانی مطلوب وجود دارد، مطرح شده است. فرهنگ حاکم بر جامعه علمی علوم انسانی کشور، به گونه‌ای است که به سادگی امکان مشارکت در فرآیند تحوّل علوم انسانی فراهم نمی‌شود و باید با درک ریشه‌های این فرهنگ، پیشران‌های تغییر این فرهنگ را جستجو کرد تا مشارکت گسترده‌تری در مسیر تحوّل علوم انسانی فراهم آید. طبیعتاً در این مسیر، نقش «حاکمیت» و «مردم» را نیز باید مورد توجّه قرار داد؛ زیرا پیدایش حکمرانی مشارکتی در پیوندی میان سه نهاد حاکمیت، مردم و نخبگان امکان‌پذیر می‌شود.با تعیین محورها و سرفصل‌ها و موضوع ویژه، ۱۰ مقاله به دبیرخانه کنگره ارسال شد که در موضوعاتی همچون «اقتصاد علوم انسانی اسلامی»، «مدیریت اطلاعات در تحوّل علوم انسانی»، «مدیریت اسلامی شبکه تحقیقات»، «مدیریت دانش تراز انقلاب» و ... نوشته شده بود. با ارزیابی مقالات، سه مقاله‌ی پذیرفته شده که سنخیت بیشتری با موضوع ویژه کنگره هفتم داشتند، انتخاب و در گردهمایی کمیسیون مدیریت تحوّل علوم انسانی ارایه شدند.مقاله «الگوی روابط میان "حاکمیت، نهاد علم و مردم" در تحوّل علوم انسانی» نوشته‌ی آقایان عبدالعلی رضایی و احمد عابدی؛مقاله «الگوی حکمرانی مشارکتی در تحوّل علوم انسانی» نوشته آقایان مصطفی جمالی و علیرضا جمالی؛مقاله «الگوی مدیریت راهبردی دانش تراز انقلاب اسلامی» نوشته آقایان اسماعیل شاطری، علیرضا پیروزمند و مهران کشتکار.ارائه مقاله الگوی روابط میان «حاکمیت، مردم و نهاد علم» در تحول علوم انسانی| حجت الاسلام احمد عابدی«تحقیقات شبکه‌ای، مدیرت شبکه‌ای تحقیقات و بانک اطلاعات» سه خلاء اصلی برای طرح حضور آراء و اراده مردم در متن نهاد علم است. در ارائه اول حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای احمد عابدی مقاله با عنوان «الگوی روابط میان حاکمیت، مردم و نهاد علم در تحول علوم انسانی» را که با مشارکت و راهنمایی حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر عبدالعلی رضایی، نگاشته بودند، ارائه کردند. حجت الاسلام و المسلمین احمد عابدی در بیان هدف مقاله را اینگونه توضیح دادند: هدف از ارائه مدل و الگوی بر اساس روش تحقیق تکاملی در رابطه با تحول در علوم انسانی عبارت است از ساده سازی روابط پیچیده حاکم بر اجزا، افزایش قدرت جامع نگری روابط، بسترسازی برای شناسایی وضع موجود، ایجاد تفاهم، امکان تنظیم راهبردهای تحول در علوم انسانی و امکان تنظیم نقشه راه. با توجه به این اهداف الگو طراحی شده است. این الگو یک الگوی پایه است که در مراحل بعد باید به صورت تفصیلی باز شود. این الگو بر اساس یک مبنای پایه طراحی شده است. در رابطه با چگونگی طراحی الگو گفتند: الگو با تکیه به فلسفه شدن اسلامی طراحی شده که یکی از ویژگی های آن تکیه حداکثری به مبانی عقلانی در عین حداکثر کردن کارآمدی است.. در بحث تحول سه رکن اساسی وجود دارد: نهاد حاکمیت، مردم و علم.ایشان رکن اول تحول علوم انسانی را اینگونه تعریف کردند: نهاد حاکمیت یعنی قدرت عالیه و حکومت که مهندسی تکامل اجتماعی و هماهنگ سازی همه شئون جامعه در مسیر قرب الهی را به عهده دارد. ابعاد نهاد حاکمیت شامل سیاست گذاری، برنامه ریزی و عملیاتی سازی است. متناظر با این سه بعد سه نوع نیاز وجود دارد. نیاز های تکاملی، اجتماعی و فردی. حاکمیت باید پاسخگوی این سه نوع نیاز باشد. جناب آقای عابدی توصیف خود را از نهاد مردم به این شکل ارائه دادند: دومین رکن نهاد مردم است. نهاد مردم یعنی معبر جریان قدرت و حاکمیت برای رسیدن به اهداف تعیین شده. سه بعد ساختار های مردمی عبارت است از: سیاسی، فرهنگی و اقتصادی. این سه ساختار مردمی به گونه ای در فرآیند تولید علم ورود پیدا کنند که نتیجه آن ارتقاء مدیریت، مشارکت و مباشرت مردمی می باشد. ایشان در انتها به نهاد علم پرداختند: سومین رکن تحول در علوم انسانی که اهمیت زیادی دارد، نهاد علم است. نهاد علم به معنی نظام سازمان یافته ای از روابط اجتماعی که در بر گیرنده برخی از ارزش ها و فرآیند های مشترک در حوزه تولید علم است. نهاد علم، به عنوان مسئول محوری تولید علم در کشور، ذیل مدیریت اجتماعی حاکمیت، برای پاسخگویی به نظام نیازمندی های کشور، در سه بعد تحقیقات شبکه ای، مدیریت شبکه ای تحقیقات و بانک اطلاعات، می تواند حضور و مشارکت اراده مردم را بپذیرد. نهاد علم باید در سه موضوع علوم اسلامی، علوم انسانی و علوم تجربی و کاربردی، فعالیت داشته باشد. که در اینجا بحث در علوم انسانی محدود است. مفاهیم ذکر شده در هم ضرب میشوند و یک نظامی از مفاهیم را ایجاد میکنند. به طور خلاصه میتوان الگوی پیشنهادی را در جدول زیر مشاهده کرد. ارائه مقاله الگوی مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی | دکتر اسماعیل شاطری احمد آبادیمدیریت راهبردی دانش به مثابه امری اجتماعی در ارائه دوم جناب آقای دکتر اسماعیل شاطری احمد آبادی مقاله خود را با عنوان «مقاله الگوی مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی» ارائه کردند. جناب آقای دکتر شاطری در ابتدای سخنان خود اهمیت بحث را اینگونه تبیین کردند: برای رسیدن به تمدن اسلامی نیاز به دانشی است که براساس مبانی اسلامی و با هدف ایجاد تمدن اسلامی به وجود آمده باشد. از آنجایی که عمده دانش های موجود برای چنین هدفی ایجاد نشده اند، تحول درآن امری گریز ناپذیر است. در این مسیر باید توجه داشته باشیم که تحول امری اجتماعی است و نه فردی یا سازمانی. به همین دلیل برای اینکه این بضاعت جمعی در مسیری واحد به تحول دانش های موجود و تولید دانش جدید بپردازد، نیاز به مدیریتی است که مدیریت راهبردی دانش نامیده میشود. مدیریت دانش در تراز انقلاب اسلامی، مدیریت جامع نگر است که وظیفه هماهنگ سازی را به عهده دارد. نویسنده مقاله در رابطه با پرسش های مقاله گفت: سوال اصلی این است که الگوی مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی کدام است؟ پس از این سوال، سوالات فرعی که به آن پرداخته شده است عبارتند از: مفاهیم و سازه های مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی کدام است؟ مولفه های مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی کدام است؟ نسبت میان ابعاد و مولفه های مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی چیست و چگونه تعیین میشود؟ نظام موضوعات حوزه مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی چیست؟ دکتر شاطری قائل هستند که عمده تحقیقات انجام شده در این زمینه، با مبنای اسلامی صورت نگرفته است و بیشتر تکیه به دانش های غربی انجام شده است. ایشان افزودند: نظریه مبنای اتخاذ شده شامل شش نکته اساسی است: فرآیند پیدایش علم، اجتماعی است؛ جامعه محصول نظام ولایت الهی یا طاغوتی است؛ در ماهیت علم، اراده حضور دارد؛ ملاک صحت علم، حق و باطل است و نه صدق و کذب؛ علم جهت دارد؛ مکانیسم پیدایش علم طی کردن فرایند گمانه، گزینش و پردازش است. وی گفت: الگوی پیشنهاد شده در این مقاله متشکل از سه بُعد «ارکان، فرایند و اثر» به صورت زیر است: ارکان مدیریت راهبردی دانش شامل مولفه های جهت سازها، قابلیت سازها و عمل افرین ها است. فرایند تولید دانش نیز سه مولفه تولید دانش، توزیع دانش و کاربست دانش را شامل میشود. اثر مدیریت راهبردی دانش نیز به سه مولفه تمدن سازی، جامعه پردازی و خودسازی تجزیه میشود. این ۹ وصف در هم ضرب شده و یک جدول ۲۷ مولفه‌ای را می‌سازند.جناب آقای دکتر شاطری در رابطه با اهداف الگوی پیشنهادی خود گفتند: اهداف هفت گانه ذکر شده در بیانه گام دوم توسط رهبر انقلاب در این مدل اهداف کلان را می‌سازد و سپس به اهداف میانی می‌رسد و در نهایت انبوهی از اهداف خرد تولید می‌شود که در بحث مدیریت تحول علوم انسانی باید به این اهداف خرد یا بخشی از آن، رسیدگی کرد.فعالیت های معطوف به تحول علوم انسانی در یک چرخه ای صورت میگیرد که از مراحل آن تولید علم، ذخیره سازی ، انتشار، تبادل، انتقال، گفتمان سازی، نهادسازی، کاربردی سازی و دوباره تولید علم به روز تر، تشکیل میشود.وی به عنوان سخنان پایانی اذعان داشتند که: ویژگی های الگوی مدیریت راهبردی دانش ارائه شده عبارت است از: ابتنای بر فلسفه تحلیلی اسلام و در چار چوب نظریه علم شناسی توحیدی؛ پاسخگویی به نیاز های تمدنی انقلاب اسلامی در گام دوم در تراز فردی، جامعه و تمدن؛ امکان تنظیم نظام راهبردهای مدیریت راهبردی دانش در تراز انقلاب اسلامی در سه عرصه تولید، توزیع و بهره برداری؛ وجود نظام اولویت و رابطه ریاضی بین عوامل؛ روشمندی و قاعده مندی در فرآیند طراحی الگو با رویکرد قیاس استقرایی؛ امکان انقباض و انبساط الگو؛ کارآمدی الگو در مقیاس سازمان، فراسازمان و سطح ملی. ارائه مقاله الگوی حکمرانی شبکه ای در تحول علوم انسانی|حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی جمالیفرهنگ‌سازی و ظرفیت سازی با نقش آفرینی توده های مردم، امری مغفول در جریان تحول علوم انسانیدر ارائه سوم حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر مصطفی جمالی مقاله خود را با عنوان «الگوی حکمرانی شبکه ای در تحول علوم انسانی» ارائه کردند. حجت الاسلام و المسلمین جمالی با بیان اینکه با وجود وقوع انقلاب اسلامی، انقلاب علمی هنوز صورت نگرفته است به بیان آسیب های موجود در فضای علمی کشور پرداختند. مهم ترین آسیب ها از نگاه ایشان عبارت اند از: قطع بودن رابطه مراکز علمی «حوزوی، دانشگاهی و حکومتی» و عدم وجود نهاد علم تمدن ساز؛ حکمرانی ضعیف در مدیریت تحول علوم انسانی؛ عدم فرهنگ سازی در لایه های مختلف جامعه در حوزه تحول علوم انسانی؛ عدم پرورش نیروی انسانی مناسب در راستای انقلاب علمی به دلیل معیوب بودن مدل های آموزشی کشور؛ عدم وجود گفتمانی واحد و بالطبع گزینش نظریه پایه در حوزه تولید علوم انسانی اسلامی؛ غلبه تحقیقات فردی بر تحقیقات جمعی، سازمانی و شبکه ای. حجت الاسلام جمالی برای تعریف مفاهیم پایه خود گفتند: حکمرانی به مجموعه ای سنت ها و نهاد هایی گفته میشود فعالیت حاکم بر اساس آن صوت میپذیرد. در تعریف الگو باید گفت که الگو ابزاری است که براساس آن اولا تمامی مسائل مرتبط با موضوع شناسایی شده و ثانیا نحوه ارتباطات این مسائل و افعال و وزن هر یک متناسب با مبانی و غایات موضوع به خوبی ترسیم می گردد. با توجه به دو تعریف ذکر شده الگوی حکمرانی شبکه ای باید دو ویژگی اساسی داشته باشد. اولا الگویی غیر متمرکز و غیر الزام آور و با کمترین بروکراسی باشد که بستر هماهنگی و تکامل را در موضوع فراهم می آورد. ثانیا در تحول علوم انسانی از ارتباط دو دسته از مولفه های عوامل تأثیر گذار «مردم، نخبگان و حاکمیت» و عرصه های تأثیر گذاری «فرهنگ سازی، ظرفیت سازی و مفهوم سازی» شکل گرفته است. دکتر جمالی در توضیح سه عرصه تأثیر گذاری خاطرنشان کردند: فرهنگ سازی به معنی ارتقاء فرهنگ جامعه در فهم نقشه عظیم انقلاب اسلامی در تمدن سازی و جهت ایجاد مشارکت همگان در تحقق آن و زیرساخت‎های آن می‎باشد. ظرفیت سازی را نیز باید به معنای پرورش جوان انقلابی در راستای شناخت وضعیت تمدنی و علمی جهان و آماده سازی او برای ایجاد انقلاب علمی در گام دوم تمدن سازی اسلامی، تعبیر کرد. سومین عرصه مفهوم سازی است که به معنای به معنای تولید معادلات کاربردی در جهت تصرف در پدیده ها و مدیریت تغییرات آنها مبتنی بر مبانی، آموزه ها و اهداف اسلامی می باشد. نقش عوامل تأثیر گذار؛ یعنی مردم، نخبگان و حاکمیت، در این سه عرصه ذکر شده، به تفصیل ذکر شده است. وی در پایان سخنان خود گفتند: در تحول علمی کشور و ایجاد انقلاب علمی باید از همه ظرفیت های کشور در این راستا استفاده گردد و لازمه این امر تحول جدی در حکمرانی علمی کشور است و در این راستا باید به محورهای زیر توجه نمود:اولاً: نیازمند یک قرارگاه علمی ـ فرهنگی قوی هستیم که بتواند با الگویی شبکه ای تمامی مولفه های مرتبط با امر تحول علوم را شناسایی و به هماهنگی برساند.ثانیاً: باید نهاد علم تمدن ساز شکل بگیرد که در آن تمامی مراکز علمی همچون حوزه، دانشگاه و مراکز علمی حاکمیتی همگی در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی به هماهنگی حداکثری برسند.ثالثا: در امر تحول علمی تنها نباید به امر مفهوم سازی و مدیریت تولید علم پرداخت بلکه دو مسئله فرهنگ سازی و ظرفیت سازی هم باید هماهنگ با تحول علمی در کشور رشد پیدا کند و بدون این امر تحول امکان پذیر نمی باشد.رابعاً: در ایجاد تحول علمی کشور باید از تمامی ظرفیت ها به صورت هماهنگ استفاده نمود و در این میان تنها نباید از نخبگان حوزه و دانشگاه انتظار این تحول را داشت بلکه باید به نقش توده مردم و نهاد حاکمیت در تحول علمی توجه وافر نمود.فیلم بخش مقالاتجهت نیاز به صوت ارائه ها، میتوانید آنها را از فایل ضمیمه در انتهای مطلب، دانلود کنید. ]]> رویداد Sat, 25 Nov 2023 11:21:17 GMT https://www.foeq.ir/vdcc.1qsa2bqipla82.html میزگرد هم اندیشی مراکز حوزوی و دانشگاهی درباره «چگونگی مدیریت تحوّل علوم انسانی» https://www.foeq.ir/vdca.en6k49nue5k14.html هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، در روزهای پایانی آبان ماه ۱۴۰۲، در رشته‌ها و حوزه‌های میان‌رشته‌ای مختلفِ علوم انسانی برگزار شد. ذیل این کنگره، ۱۵ کمیسیون در رشته‌های مختلف علوم انسانی (مانند اقتصاد اسلامی، جامعه‌شناسی اسلامی، روان‌شناسی اسلامی و...) و برخی حوزه‌های میان‌رشته‌ای (مانند فلسفه و روش‌شناسی، مدیریت تحوّل علوم انسانی و ...) فعال هستند و آخرین دستاوردهای علوم انسانی اسلامی در هر یک از این حوزه‌ها در قالب مقالات و نشست‌ها و میزگردهایی ارایه می‌شود. محوریت هر یک از کمیسیون‌های این کنگره بر عهده یکی از مراکز و موسسات فعّال در زمینه علوم انسانی اسلامی است. یکی از حوزه‌های میان‌رشته‌ای این کنگره، «مدیریت تحوّل علوم انسانی» است که مسئولیت آن را حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا پیروزمند، مسئول مرکز مطالعات بنیادین فرهنگستان علوم اسلامی قم، برعهده دارد و به مباحث مدیریتی و سیاست‌گذاری تحوّل علوم انسانی می‌پردازد. طبق روال و رویه‌ی عملی برگزاری کنگره، هر یک از کمیسیون‌های علمی، برنامه‌ی خود را در قالب یک گردهمایی نیم‌روزه برگزار می‌نمایند. فرهنگستان علوم اسلامی با همکاری دانشگاه عالی دفاع ملّی و با مشارکت برخی مراکز حوزوی و دانشگاهی آن را در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در روز ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲، برگزار کرد. این گردهمایی طی سه بخش (سخنرانی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، میزگرد هم‌اندیشی با حضور مراکز حوزوی و دانشگاهی و ارائه مقالات) برگزار شد. در بخش دوم از گزارش این گردهمایی، نمایندگانی از مراکز حوزوی و دانشگاهی پیرامون مسأله مدیریت تحول علوم انسانی به گفت و گو نشستند و تجربیات خود را در موضوع تحول علوم انسانی به اشتراک گذاشتند. حاضرین این میزگرد آقایان حجت السلام و المسلمین آقای دکتر علی مصباح (رئیس شورای اسلامی سازی علوم انسانی موسسه امام خمینی) حجت السلام و المسلمین علی همت بناری(عضو هیأت علمی جامعه المصطفی)، حجت السلام و المسلمین علیرضا پیروزمند(مسئول مرکز مطالعات بنیادین فرهنگستان علوم اسلامی و مدیر گروه مدیریت راهبردی فرهنگی دانشگاهعالی دفاع ملّی)، دکتر رمضان علی تبار فیروجائی (دانشیار گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)، دکتر عبدالله توکلی(معاونت پژوهش سابق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)، دکتر سید مجتبی امامی (معاونت پژوهش دانشگاه امام صادق (علیه السلام)) و دکتر ابوالقاسم فاتحی(ریاست پژوشکده تحول علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی)، بودند. این بخش طی دو قسمت (قبل و بعد از ظهر) برگزار شد. تربیت عالم متخصص و آشنا به مبانی علوم انسانی غربی و توانا در تحوّل مبانی این علوم، راهبرد موسسه امام خمینی در تحوّل علوم انسانی|حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی مصباححجت الاسلام و المسلمین دکتر علی مصباح در ابتدای بحث خود اشاره کردند: تحول در علوم انسانی بعد از انقلاب اسلامی به دلیل اینکه هدفش تنظیم امور بر اساس تعالیم اسلام بوده، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از همین رو تحول به سمت مطلوب و اهداف عالی مد نظر است. یعنی باید تحول را کنترل کرد که به سمت غیر مطلوب حرکت نکند. تحول مطلوب به گونه ای است که فرد و جامعه را هدایت کند تا در نهایت اهداف سلام محقق سود. به همین دلیل به اسلامی سازی مشهور شده است و به تبع آن تحول نیز تحول اسلامی نامیده شده است. یک بخش تحول توصیفی و تحلیل است؛ یعنی علل را بررسی میکند، عوارض و مشکلات را علت یابی میکند. یک بخش بزرگ دیگر توصیه ای و هنجاری است. در این بخش براساس علل رفتار، برنامه ریزی میکنیم. ارزش گذاری نیز باید بر همین اساس باشد. تحول مشمول هر دوجنبه است. رئیس شورای اسلامی سازی علوم انسانی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)گفتند: علم انسانی دارای بعاد گوناگون است. تحول در آن کاری پردامنه و گسترده است. برای انجام این کار به همکاری بین نخبگان کشور نیازمندیم. سابقه تولید علوم غربی نیز به ما همین امر را نشان میدهد. آن ها با یک همکاری اجتماعی و تاریخی توانستند علوم جدیدی که امروز ما با آن مواجه هستیم را تولید کنند. لذا باید تحول را از مبانی شروع کنیم و به بنیان های علوم غربی بازگردیم. این کار گاهی با عنوان پارادایم، فلسفه علوم، فلسفه مضاف یاد میشود. وی در پایان سخنان خود برنامه موسسه امام خمینی (ره) را مورد بحث قرار دادند و گفتند: در همین راستا برنامه موسسه امام خمینی این است که افرادی را تربیت کند که اولا به اسلام آشنایی کامل دارند. کسی که به اسلام آشنایی کامل نداشته باشد نمیتواند از اسلامی شدن علوم سخن به میان بیاورد. ثانیا علوم انسانی را به صورت تخصصی بشناسد و بر آن مسلط شود. به نحوی که جزو متخصصین آن رشته به شمار آید. اینچنین فردی باید بتواند علوم را به مبانی بازگرداند و آن مبانی را یکی یکی متحول کند. اگر این مرحله به درستی طی شد میتوان مشکلات و معضلات پیش رو را مبتنی بر نظر اسلام حل کنیم. در این راه به یک همفکری و هماهنگی نیاز داریم. عدم مسأله مندی و عدم کارآمدی درحل مسائل ایران، گره اصلی تحول در علوم انسانی| دکتر عبدالله توکلیدکتر عبدالله توکلی با بیان وضعیت موجود کشور آغاز کردند و گفتند: وضعیت امروز کشور ها سه ویژگی مثبت دارد که باید به آن اشاره کرد. نیروی انسانی، ساختار و منابع علمی مناسبی برای بحث تحول در علوم انسانی وجود دارد و این یکی از مهم ترین ویژگی های مثبت امروز ایران است که به لطف خدا در این سال ها به آن رسیده ایم. اما گذشته از این ویژگی های مثبت یک آسیب نیز وجود دارد. امروز در کشور برای تعالی علوم انسانی، فاقد یک چشم انداز روشن و مشترکی هستیم. چشم انداز باید مبتنی بر فرهنگ باشد. ما فرهنگ «امروز» جامعه ایران را نمیشناسیم. شناخت ما از فرهنگ جامعه برای یک دهه قبل است. لذا دید درستی به وضعیت کنونی کشور نداریم. مسأله دیگر این است که در جمع نخبگانمان ذهنیت حساس به «مسأله» نداریم. به همین دلیل هنگام بحث تحول -به دلیل علاقه های تاریخی که در بین نخبگان ما وجود دارد- به سراغ بنیان ها و بنیاد ها میرویم. مسائل جامعه خودمان را حل نمیکنیم. مقالات نوشته شده ناظر به مسائل و مشکلات جامعه نیست.دکتر توکلی مهم ترین آسیب را در مسأله مندی دیدند و افزودند: کارهای علمی در ایران مسائل جامعه ما را حل نمیکند و پژوهش ها در خدمت حل مسائل و مشکلات جامعه دیگری است. مهم ترین گره ای که در تحول علوم انسانی وجود دارد همین موضوع است، اگر مردم و حاکمیت بداند که تحول در علوم انسانی گره از مشکلات باز میکند و اثر عینی در فعالیتشان دارد، حتما به آن اقبال خواهند کرد و منابع را به سمت تحول سوق می دهند. همواره همین طور بوده است، چه در غرب چه در ایران. همیشه کارآمدی مهم ترین عامل جذب منابع بوده است. کارآمدی مهم ترین نکته است. ایشان در پایان سخنان خود چند نکته را نیز ذکر کردند: ظرفیت های موجود در کشور نیز شناخته نشده است. روش شناسی در ایران تبدیل به یک تابو و بت شده است. مهم ترین دلیل عدم حل مسأله همین نحو پرداخت به روش شناسی است. فعالیت های پژوهشی در ابتدای کار به دلیل اشکالی که در روش دارند به کلی حذف میشوند. ایجاد «میان ذهنیت» مشترک در رابطه با تحول، راهبرد تحول علوم انسانی| دکتر ابوالقاسم فاتحیدکتر ابوالقاسم فاتحی تجربه خود را در این چند سال در دانشگاه علامه طباطبایی بیان کردند و گفتند: نگاه ما در دانشگاه علامه طباطبایی یک نگاه جامعه شناسی انتقادی به موضوع تحول در علوم انسانی است. علوم انسانی غربی موجود در دانشگاه های ما، مانند هشت پا دانشگاه ها را در چنبره خود گرفته است. باید بدانیم که این علوم در غرب پس از سه انقلاب بزرگ شکل گرفته است. انقلاب اول انقلاب فرهنگی و موج پروتستانتیسم بود. انقلاب دوم انقلاب سیاسی و انقلاب فرانسه بود. انقلاب سوم، انقلاب صنعتی اروپا و به خصوص انگلستان بود. این سه انقلاب وضعیت اجتماعی غرب را به کلی تغییر داد و تنها در همین بستر بود که علوم انسانی و اجتماعی غرب متولد شد. از این سیر تاریخی باید به عظمت کار پی ببریم. رئیس پژوهشکده تحول علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد آسیب های موجود در حرکت علمی کشور گفتند: چرا هنوز هیچ کار موثری در زمینه تحول در علوم انسانی صورت نگرفته است؟ هنوز چیستی و ماهیت تحول در علوم انسانی برای ما روشن نیست. درجامعه ایران مشخص نیست که تحول چگونه محقق خواهد شد. به عبارتی «میان‌ذهنیت مشترک» وجود ندارد. باید تلاش کنیم میان ذهنیت مشترکی در بین نخبگان ایران ایجاد حول این موضوع ایجاد کنیم تا ببینیم علوم انسانی و تحول در آن یعنی چه؟ هرچند خیلی فعالیت انجام شده است اما از آنجایی که فعالیت ها جزیره ای بوده، به اثر محسوسی منجر نشده است. دکتر فاتحی ابعاد تحول علوم انسانی اینچنین میدانند: ابعاد تحول علوم انسانی عبارت اند از: عرصه نظری، چطور مفاهیم و پارادایم ها تولید میشوند؟ در این زمینه خیلی کار کردیم. عرصه سیاست گذاری و راهبردی، مهم ترین بخشی که هیچ اقدام مثمری در آن انجام نشده است. عرصه سوم، فرهنگ سازی و گفتمان سازی است، به این معنی که باید بدانیم دانش علوم انسانی دانشی است که باید در پیوند با مسائل جامعه صورت بگیرد. در غرب ۳۰۰-۴۰۰ سال این فرایند به طول انجامید. ایشان در پایان سخنان خود نکاتی را ذکر کردند: تحول با حفظ وضع موجود ممکن نیست باید در بعضی جاها ساختار زدایی کنیم تا بتوانیم گامی رو به پیش برداریم. برخی چالش هایی که باید از آن دوری کنیم عبارت اند از: سیاست زدگی، کالایی شدن علم، ناکاربردی و ناکارآمدی شدن علم، موازی کاری، کاری های ویترینی، مدیران سطحی نگر، مدیران با حلقه های بسته و... . توجه کنیم که ۹۹ درصد تحول به مدیر و مدیریت وابسته است. باید توجه ویژه ای به این موضوع داشت. تمرکز بر تربیت و مرجعیت، راهبرد دانشگاه امام صادق(ع) برای تحول علوم انسانی|دکتر سید مجتبی امامیدکتر سید مجتبی امامی با استقبال از عنوان «مدیریت تحول علوم انسانی» بیان داشت: ما سال ها تولید علوم انسانی اسلامی را با تحول در علوم انسانی یکی می انگاشتیم. باید بدانیم حتی اگر مبناهای اساسی را هم داشتیم باز هم تحول رخ نمیداد. چرا که تحول در علوم انسانی غیر از تولید علم است. ادعای دانشگاه امام صادق در این عرصه این است که بیش از آنکه تحول به تولید علم وابسته باشد، به تربیت و مرجعیت وابسته است. عالم از علم مهم تر است. چند نکته اساسی در این رابطه وجود دارد.۱- فهم درست و عمیق از حوزه تخصصی: چالش های مهمی در این زمنیه وجود دارد. به عنوان مثال بعد از یک سنی دیگر انسان نمیتواند با بعضی رشته ها ارتباط بگیرد. مهم ترین نکته ای باید به آن توجه کنیم این است که امروز در فضای علمی، ما مشغول نقد دانش هایی هستیم که به شدت تحریف شده اند. فهم ما از این دانش ها دچار چالش های جدی است. چالش در ترجمه و انتقال دانش از غرب به ما این مشکل به وجود آمده است. ۲- باورمندی: ما مبانی را میدانیم ولی در هنگام تولید به آن مبانی پایبند نمی مانیم.چون این ها دانش هایی منطقی نیستند و بیشر به جان علم باید بنشیند تا این که آن ها را فرابگیرد.۳- مسأله مندی: عالم باید نسبت به مسائل جامعه حساس باشد. مثلا کسی مثل علامه طباطبایی در چالش جامعه خود، فلسفه ای تهاجمی را خلق کرد که به بنیان های فرهنگ غربی ضربه وارد میکرد و واقعا جامعه ما را از یک بحران عبور داد. اگر دانشی مسأله مند نبود باقی نمیماند. ۴- پذیرش: اگر عالم در بین متخصصین دارای پذیرش حداقلی نباشد، امکان تحول ندارد، چون گوش ها بسته خواهد شد. این پذیرش نیز دستوری و اعتباری نیست، باید برای آن مقدماتی فراهم شود. به طور خلاصه میتوان گفت که الگوی دانشگاه امام صادق برای تحول در علوم انسانی، تربیت و مرجعیت است. مسأله مندی تولید علم، تنها راه تحول|دکتر رمضان علی تبار فیروجائیدکتر رمضان علی تبار فیروجائی سخنان خود را با بیان ابعاد تحول اینگونه آغاز کردند:  تحول باید در علم و عالم و معلوم رخ دهد. بحث من در اینجا بر سر معلوم است. معلوم مانند اربعین که یک اتفاق مطلوب است و اغتشاشات که یک اتفاق تلخ و نامطلوب است. توجه باید به این معلومات باشد در حالی از آن غافلیم. مسائل علوم انسانی در سطوح مختلفی است که باید در ساحت های مختلف انجام شود تا برسد به حل مسأله و اگر این اتفاق نیافتد فایده ای ندارد. مبانی در حکم مقدمات است و باید به نتایج برسیم. وی با ذکر مثالی سخنان خود را ادامه دادند: برای تقریب به ذهن از مثالی کمک میگیرم. در صدر اسلام تنها ما با وحی و حدیث مواجه بودیم. چیزی به عنوان علم اسلامی وجود نداشت چون نیاز نبود. رفته رفته و به تدریج با گذشت زمان و به وجود آمدن نیاز ها، جامعه رفت به سمت تولید علم اسلامی که بعد تر تحت عنوان فقه نامیده شد. فقه علمی بود که متأثر از نیاز جامعه شکل گرفت. با گذشت مدتی رفته رفته جامعه به نیاز جدید رسید که علم اصول فقه را تولید کرد. اصول فقه یک علم عقلی و عقلائی است. این علم یک نمونه است که بر اساس مسأله شکل گرفته است. فقه و اصول فقه در ضمن مسائل مکلف شکل گرفته است. مدل غربی تولید علم همین ماجرا را دارد. در مدل موسسه امام خمینی نیز این اتفاق افتاد. باید بدانیم که تحول فقط در بستر نیاز ها شکل میگیرد. چون درگیر مسائل نیستم، ارتباطات بین مجموعه ها و پژوهش ها شکل نمیگیرد. فهم مشترک از الگوی تحول، مقدمه تحول و تأسیس ستاد یا قرارگاه راهبری تحول، راهبرد تحول در علوم انسانی|حجت السلام و المسلمین علی همت بناریحجت السلام و المسلمین علی همت بناری از دغدغه دانشجویان در جامعه المصطفی گفتند: جامعه المصطفی ورود متأخر تری نسبت به دیگر موسسات به مسأله تحول در علوم داشته است. دغدغه اصلی که این مجموعه با آن مواجه است این است که چون دانشجویان خارجی وارد این مجموعه میشوند، دغدغه این را دارند که سخنی متفاوت از دیگر جاها بشنوند و نگاه حوزه را به علوم انسانی بدانند. قرائت خاصی که به دنبال آن هستند را از ما مطالبه دارند. به همین دلیل فوریت برای بسیار مهم است. باید به یک فهم مشترک برسیم. حجت الاسلام و المسلمین بناری چند نکته پایانی خود را اینگونه ایراد کردند: چه در این جلسه و چه در خارج از این جلسه الگو های مختلفی ارائه میشود، باید تلاش کنیم تا به یک فهم واحد برسیم که بتوانیم آن را به دانشجویان عرضه کنیم و تکلیف را روشن کنیم. منابع اصلی برای تحول چه هستند؟ گام های اصلی تحول چه هستند؟ اهمیت برنامه زمان بندی بسیار زیاد است. کی از مبنا ها به بنا ها میرسیم؟ به چه صورت؟ مرحله ها به چه صورت است؟ باید یک ستاد راهبری یا یک قرارگاه این تحول را به عهده بگیرد. اگر ستادی وجود داشته باشد میتواند در این زمنیه کمک بسیاری کند. «نرم افزار محتوایی» و «نرم افزار مدیریتی» دو زیرساخت مورد نیاز برای تحول علوم انسانی از منظر فرهنگستان علوم اسلامی| حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند در بیان ایده فرهنگستان برای تحول علوم انسانی بیان داشتند: تحول از کف میدان نمیتواند اتفاق بیافتد. ما برای تحول نیاز به زیرساخت تحول داریم. برای این کار به دوبال تحول در محتوا و تحول در مدیریت پرداخته ایم. برای تحول در محتوا ما نیاز به یک منطق تحول داریم و باید بتوانیم تغییر را مدل کنیم. به همین دلیل به فلسفه تغییر می پردازیم. از این رو در سیر تاریخی فرهنگستان از مسائل اقتصاد به علم اقتصاد و پس از آن به زیر ساخت علم به صورت عمومی پرداخته ایم. از طرف دیگر در بال مدیریت تحول، نیاز به یک شبکه ارتباطات وجود دارد. بانک اطلاعات و مدیریت شبکه تحقیقات در اندیشه فرهنگستان متکفل این موضوع است. بانک اطلاعات تلاش دارد تا ظرفیت ایجاد شده بالفعل را در عین حفظ استقلال اجزا، با هم ارتباط دهد و ارتباط کامل شکل بگیرد. هدف بانک اطلاعات در کوتاه مدت و در شرایطی که هنوز به طور کامل بانک اطلاعات شکل نگرفته است، ابزار و بستری برای رجوع به اطلاعات خام است اما در بلند مدت و هدف نهایی، بانک اطلاعات ابزارای است در مدیریت شبکه تحقیقات. به عبارت دیگر ایده فرهنگستان برای تحول زیر ساختی در محتوا فلسفه شدنِ اسلامی است و در زمینه تحول زیرساختی در مدیریت، بانک اطلاعات است. این جلسه پس از اقامه نماز ظهر و عصر دوباره ادامه پیدا کرد و پس از نماز دبیر جلسه جناب آقای دکتر ابدی پیشنهادی را برای ادامه گفت و گو مطرح کردند و پس از آن گفت و گو میان مهمانان ادامه داده شد. چگونگی‌ مدیریت و سازوکارهای آموزشی، پژوهشی و مناسبات نهادی، پرسش کانونی مدیریت تحوّل علوم انسانی| دکتر حمید ابدیدکتر حمید ابدی، دبیر گردهمایی کمیسیون مدیریت تحول علوم انسانی، پیشنهاد ادامه بحث را اینگونه بیان کردند: تا کنون بحث ها و گفت وگو ها حول مسأله چیستی تحول و اصول حاکم بر مدیریت تحول بود، خوب است در ادامه جلسه به بیان چگونگی ها بپردازیم. تجربه‌های عینی که اساتید از مدیریت تحول علوم انسانی در مجموعه های خود داشته اند را بیان کنند تا مسأله روشن تر شود. به عنوان مثال مرحوم آیت الله مهدوی کنی، دانشگاه امام صادق را با نگاه خاصی به علوم انسانی و تحول در علوم انسانی، پایه گذاری کردند. اجمال این نگاه را جناب آقای دکتر امامی اشاره کردند، اما این نگاه و این اصول مدیریتی، چگونه و در چه ظرف آموزشی، پژوهشی و در چه مناسبات نهادی(اقتصاد علم، حقوق پژوهش، سازوکار ارتقاء و ...) رخ داد؟ چه چالش هایی در طول این مسیر وجود داشت؟ اگر بشود گفت‌وگوها به این سمت برود، مغتنم است.مسأله و پرسش مشترک ما: علت گفتمان نشدن تحول علوم انسانی در دانشگاه‌های کشور| حجت الاسلام علیرضا پیروزمنددکتر پیروزمند در دور دوم گفت و گو پرسشی را برای پیگیری دقیق تر گفت و گو ها پیشنهاد دادند: همه ما که دور این میز که نشسته ایم یک مسأله مشترک داریم و یک مسأله اختصاصی. مسأله و کمبود مشترکی که داریم را اینگونه مطرح میکنم. چرا ما-هرچند هم که توانسته ایم رشد کنیم- در فضای علمی دانشگاه در اقلیت هستیم؟ چرا با اینکه توانسته ایم گفتمان سازی کنیم و جمع زیادی را در دانشگاه با خود همراه کرده ایم، هنوز هم گفتمان حاکم و غالب در دانشگاه و مقالات، گفتمان تحول در علوم انسانی نیست؟ علت این موضوع را باید در کجا بیابیم؟ از طرفی نیز یک مسأله اختصاصی نیز داریم. البته بحث های ما –به خصوصی در این جلسه- اشتراکات زیادی دارد که این خود یک نشانه بارز پیشرفت در عرصه تحول در علوم انسانی به شمار می آید. است. ولی در مجموع که به بسته علمی می رسیم به تفاوت می رسیم. به عبارتی نقاط تأکید ها متفاوت است. در محتوا مفاوتیم. به عنوان مثال میگوییم باید به مبنا توجه شود، اما کدام مبنا؟ مبنا به کدام روایت و قرائت؟ می گوییم روش ولی کدام روش؟ آیا ما فهم ما از روش یکسان است؟ ساختارهای نهادینه شده، مهم ترین مانع تحول علوم انسانی هستند | دکتر ابوالقاسم فاتحیدکتر فاتحی در پاسخ به پرسش های مطرح شده در ابتدای دور دوم، تجربه ساختار ها و فرآیندهای ایجادشده در دانشگاه علامه طباطبایی را مورد اشاره قرار دادند: ما در دانشگاه علامه طباطبایی برنامه راهبردی برای تحول در علوم انسانی نوشتیم. این برنامه شامل ۶ منظر استراتژیک است. از سال ۱۴۰۱ اجرایی شده است و اکنون مشغول نوشتن برنامه سال ۱۴۰۳ هستیم. در این مدت برای اقناع اساتید فعالیت های بسیاری انجام شد و ابتدا فشار کمتری بر لایه های اجرایی داشتیم و تمرکز اصلی ما بر روی اقناع اساتید بود. امروز در دانشگاه حدود ۵۰۰ نفر هیأت علمی وجود دارد. عمده این افراد با مسأله تحول همراه هستند و ضرورت تحول به یک امر جا افتاده تبدیل شده است. یکی دیگر از فعالیت هایی که در این برنامه ها مورد توجه قرار دادیم، تمرکز بر گروه ها بود. هر گروه پیشنهاد هایی را به میان می آورد و برای چابک سازی فعالیت ها، رئیس دانشکده ها برای آن تصمیم گیری میکنند. به عنوان یک کار دیگر برای هر دانشکده، یک شریک نهادی تعریف شده است، به این معنی که هر دانشکده با یکی از نهاد های رسمی در کشور ارتباط برقرار میکند و فعالیت هایی را انجام میدهند. بعضی ماده های درسی نیز مورد بازبینی قرار گرفته است. اما با همه این کارهایی که صورت گرفته، ما در دانشگاه مظلومیم. چون در دانشگاه ساختار های قدیمی نهادینه شده است و برای تحول مهیا نشده اند. به عنوان مثال مهم ترین مانع ما برای انجام فعالیت ها، معاونت آموزش وزارت علوم است. یکی از مهم ترین ترس ها در این زمینه است که با آمدن و رفتن دولت ها برنامه ها تغییرات بزرگی میکنند. توجه و تمرکز بر زیست بوم علوم انسانی اسلامی| دکتر عبدالله توکلیباید برای تعالی علوم انسانی اسلامی باید بحث کنیم. بنده اصرار دارم که حتما از لفظ «تعالی» استفاده شود، یعنی بگوییم تعالی علوم انسانی. این بحث باید به عنوان فرهنگ در بین مردم، محور شود، حتی بین مردم عامی. فرهنگسازی در این موضوع از جمله واجب ترین کارهاست. بحث تحول در بین مردم عامی چه اولویتی دارد؟ ضمانت طرح ما در این است که بتوانیم ذهن مردم را با این طرح همراه کنیم. نکته دیگر این است که باید بحث فناوری را جدی بگیریم. کم توجهی به زیست بوم خودمان برای تولید علوم، نکته ای قابل تأمل است. به راستی چرا زیست بوم کشور در این علوم مورد توجه قرار نگرفته است؟ نکته دیگر این است که افراط و تفریط در مسأله روش –که در دورقبلی اشاره کردم- به یک میزان مانع حرکت ما خواهند بود. نه روش را به صورت افراطی به کار بگیریم و نه به صورت تفریطی از آن بر حذر باشیم. هر دو به یک میزان مانعیت ایجاد میکنند. الگوی تعالی علوم انسانی باید فراگیر شود. تعالی باید به جای مدیریت استفاده کنیم. چرا که تعالی واژه ای رساتر برای ما خواهد بود. تحول علوم انسانی امری اجتماعی است و نه صرفاً امری علمی| دکتر سید مجتبی امامیدکتر امامی در دور دوم گفت و گو سخنان خود را به آسیب شناسی رفتار باورمندان به علوم انسانی اسلامی پرداختند: مجموعه های دخیل در تحول علوم انسانی بیشتر به نقد خود پرداخته اند و کمتر فضای بیرونی را مورد توجه قرار داده اند. جامعه علمی باورمندان به علوم انسانی اسلامی همیشه گرایش بیشتری به تفاوت ها و تمایزات، دارد و کمتر به اشتراکات و گزاره های مورد اجماع تأکید کرده‌اند. به عنوان مثال اگر به کسی موضوع داده شود که راجع به اندیشه شهید مطهری و علامه طباطبایی بحثی کند، به تفاوت های اندیشه این دو استاد خواهد پرداخت. در حالی که در جامعه امروزمان بیشتر به اشتراکات نیاز داریم. باید توجه داشته باشیم که تمرکز بر تمایزات عزم تحول را در جامعه ایجاد نمیکند. دقت های علمی افراطی مانع پژوهش های جدید میشود. در نتیجه جمعیت دانش پژوهانی که علاقه به این موضع دارند کاهش یافته است. چون ما تحول را امری علمی میدانیم و نه امری اجتماعی. در امر اجتماعی موازی کاری بخشی از واقعیت جامعه علمی است. باید ساز و کار های شدن (تحول) را تغییر دهیم. ماهیت اقدام و تجویز، تمرکز بر اشتراکات است. گزاره هایی که بر سر آن اجماع وجود دارد، میتوانند عزم تحول را در جامعه ایجاد کنند. ما ماهیت اقدام را نمیدانیم پس به یک طرح اشکالات مبنایی میکنیم. در اقدام صفر و صدی نگاه می کنیم. در حالی که اقدام این گونه نیست. به این دلایل فعالان حوزه اسلامی سازی مورد هجمه قرار میگیرند. از طرف معدقین به اسلامیت علوم انسانی نقدی که وارد میشود این است که این اقدام اسلامی نیست. سکولار ها نیز به این اقدام برچسب غیر تخصصی بودن میزنند. تا مبانی متحول نشوند، تمرکز بر حل مسائل، غایات اسلامی را تأمین نمیکند | حجت الاسلام و المسلمین علی مصباح حجت الاسلام و المسلمین مصباح در تأکید اهمیت مبانی گفتند: از مجموع فرمایشات اینگونه برداشت میشود که اشتراکات ما بیشتر از اختلافات است. مشکلات چند سطح اند. بعضی از مشکلات مادی اند، مانند حاشیه نشینی، فقر و ... . بعضی مشکلات دیگر ریشه در این دارند که آیا راه حل ارائه شده با اسلام سازگار است یا خیر. مشکل ما با علوم انسانی غربی موجود در همین زمینه است. این که به مسائل بپردازیم، در غرب هم است. ما دغدغه هدف نهایی اسلام را داریم، نه صرف حل مسئله. اصلا تعریف علوم غربی همین حل مسأله بدون توجه به دغدغه های دین است. چرا باید دوباره در همین چاه بیفتیم. ما باید در تحول به این نقطه برسیم که بر اساس اسلام فعالیت کنیم. نیروهایی را تربیت کنیم که بتوانند به صورت پایدار در این جبهه بمانند. در عین حال اگر مرکزی ساختیم که مدعی تحول در علوم انسانی است باید مبانی و اصول را مورد توجه قرار دهد. در جامعه ما فعلا تمرکز بر مبانی اولویت دارد نه حل مسائل.تکثیر ویروس سکولاریسم، مهم‌ترین مانع مدیریت تحول علوم انسانی | دکتر رمضان علی تبار فیروجائیدکتر علی‌تبار از مهم ترین بیماری جامعه علمی ما سخن گفتند: دو نوع نیاز به تحول در بین ما وجود دارد. اولین نوع، نیاز هایی با ریشه غیر سکولار است؛ مانند نیاز به تحول در فقه و علومی از این دست. نیاز دیگر ریشه در نیاز های سکولار دارد، مانند نیاز به تحول در جامعه شناسی، روانشناسی و علوم اینچنینی. نهادهایی که متولی این تحول هستند، خود دچار درد سکولاریسم هستند. سکولاریسم ویروسی است که در تن جامعه ما رسوخ کرده است. به عنوان مثال تقسیم حوزه و دانشگاه خود مبنا و پیش فرضی سکولار دارد. پیش فرض حاکم بر این تقسیم این است که دسته ای علم وجود دارد که برای آخرت است و دسته ای علم برای دنیا. این تقسیم بندی خود سکولار است، ولی به آن تن داده ایم. این ویروس در مربی ها و اساتید نیز وجود دارد. بعضی از دانشجویان و طلبه ها تحت تعلیم این اساتید قرار می گیرند و در نهایت پس از پایان دوره تحصیل، سکولار میشوند. باید فکر اساسی به حال این ویروس سکولاریسم در جامعه مان بکنیم، در غیر این صورت برای تحول نیز نمیتوانیم اقدام مؤثری انجام دهیم.فیلم بخش میزگردبرای دریافت صوت میزگرد، از فایل ضمیمه در انتهای مطلب اقدام فرمایید. ]]> رویداد Tue, 21 Nov 2023 09:24:09 GMT https://www.foeq.ir/vdca.en6k49nue5k14.html سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر خسروپناه؛ دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی https://www.foeq.ir/vdcj.tevfuqe88sfzu.html هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، در روزهای پایانی آبان ماه ۱۴۰۲، در رشته‌ها و حوزه‌های میان‌رشته‌ای مختلفِ علوم انسانی برگزار شد. ذیل این کنگره، ۱۵ کمیسیون در رشته‌های مختلف علوم انسانی (مانند اقتصاد اسلامی، جامعه‌شناسی اسلامی، روان‌شناسی اسلامی و...) و برخی حوزه‌های میان‌رشته‌ای (مانند فلسفه و روش‌شناسی، مدیریت تحوّل علوم انسانی و ...) فعال هستند و آخرین دستاوردهای علوم انسانی اسلامی در هر یک از این حوزه‌ها در قالب مقالات و نشست‌ها و میزگردهایی ارایه می‌شود. محوریت هر یک از کمیسیون‌های این کنگره بر عهده یکی از مراکز و موسسات فعّال در زمینه علوم انسانی اسلامی است. یکی از حوزه‌های میان‌رشته‌ای این کنگره، «مدیریت تحوّل علوم انسانی» است که مسئولیت آن را حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیرضا پیروزمند ،مسئول مرکز مطالعات بنیادین فرهنگستان علوم اسلامی قم، برعهده دارد و به مباحث مدیریتی و سیاست‌گذاری تحوّل علوم انسانی می‌پردازد. طبق روال و رویه‌ی عملی برگزاری کنگره، هر یک از کمیسیون‌های علمی، برنامه‌ی خود را در قالب یک گردهمایی نیم‌روزه برگزار می‌نمایند. فرهنگستان علوم اسلامی با همکاری دانشگاه عالی دفاع ملّی و با مشارکت برخی مراکز حوزوی و دانشگاهی آن را در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در روز ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲، برگزار کرد. این گردهمایی طی سه بخش (سخنرانی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، میزگرد هم‌اندیشی با حضور مراکز حوزوی و دانشگاهی و ارائه مقالات) برگزار شد. در بخش اوّل گزارش این گردهمایی، به سخنرانی دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی حجت الاسلام‌والمسلمین جناب آقای دکتر عبدالحسین خسروپناه با عنوان «طرح راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسیر تحول علوم انسانی» می‌پردازیم. حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در شروع سخنان خود بیان داشتند: حدود ۱۴سال از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تشکیل شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی می‌گذرد. قصد دارم در این جلسه کارنامه این شورا را در این ۱۴ سال بررسی کنم. در واقع طرح راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در آیین نامه تأسیس این شورا بیان شده‌است. آیین نامه تشکیل این شورا چند بند دارد که یکی از این بند ها وظایف این شورا را بیان می‌کند. این وظایف عبارت اند از: ماده۳ـ وظائف و اختیارات:۱- تدوین و تصویب اولویت‌ها، سیاست‌ها و برنامه‌های مناسب آموزشی و پژوهشی در ۲ سطح؛ آموزش عالی و آموزش و پرورش.۲- نظارت راهبردی و مؤثر بر فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی نهادهای فعال در حوزه علوم انسانی و اتخاذ تدابیر لازم برای ارزیابی، آسیب‌شناسی و اصلاح ساختارها، محتوا، فرآیندها، ضوابط و آئین‌نامه‌های مربوطه.۳- اتخاذ تدابیر لازم برای تقویت آموزش و پژوهش در سطح نهادهای علمی و تربیت نیروی انسانی مستعد به ویژه استاد.۴- تدوین ضوابط لازم برای منطقی و متوازن ساختن کمیت پذیرش دانشجو، به ویژه در رشته‌های مهم علوم ‌انسانی براساس استانداردهای مصوب شامل میزان کارآمدی، ظرفیتهای اشتغال مفید در کشور و تناسب با مبانی نظری اسلامی و فرهنگ اسلامی‌ـ ایرانی.۵- برنامه‌ریزی برای تقویت تولید علم و نظریه‌پردازی در حوزة علوم انسانی.۶- طراحی و ایجاد یک نظام منسجم برای انتشار و ترویج آثار مناسب در حوزه علوم انسانی با هدف ارائه به مخاطبین و استفاده‌کنندگان این آثار.۷- ارائه راهکارهای‌مناسب برای حمایت مؤثر از پروژه‌های اساسی و تحقیقات و تولیدات زیربنائی و نیز اندیشمندان و نهادهای فعال در جهت ارتقاء علوم انسانی.۸- فراهم کردن سازوکارهای لازم برای فعالیت‌های علمی مشترک میان دانشگاه و حوزه در علوم انسانی از قبیل قطب‌ها و ... .۹- نهادینه‌سازی کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره و آزاداندیشی در علوم انسانی و معارف اسلامی در دانشگاه و حوزه، با مشارکت هیئت حمایت از کرسیهای نظریه‌پردازی، نقد و مناظره و آزاداندیشی در جهت مواجهة انتقادی با علوم انسانی ترجمه‌ای.۱۰- برنامه‌ریزی برای تولید منابع علوم انسانی و معرفی آن در صحنه‌های بین‌المللی.دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از آنکه این بند ها را بررسی کردند و توضیحاتی پیرامون آن ارائه کردند، گفتند: فعالیت انجام شده در رابطه با این وظایف بسیار کم بوده و به نتیجه محسوسی متأسفانه نرسیده ایم. در یک نگاه خوشبینانه به فعالیت ۱۴ ساله این شورا، تنها ده درصد از اهدافش محقق شده است. به عبارت دیگر طرح شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه تبدیل به عمل نشده است. علت این اتفاق را باید به طور جدی بررسی کرد. طبق بیان مسئول این شورا، جناب آقای حداد عادل، علت اصلی این اتفاق اولاً عدم همکاری وزارت علوم و ثانیاً نبود ساختار مشخص در قالب یک پژوهشگاه، است. در همین راستا طرح تأسیس پژوهشکده‌ای را نیز ارائه دادند که خوشبختانه تصویب نشد. شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجموعه‌های ذیل آن نباید به سمت تصدی‌گری حرکت کنند. این نگاه با اهداف شورا همخوانی ندارد. شورا باید به سمت فعالیت‌های قرارگاهی حرکت کند و نه تصدی‌گری و تأسیس پژوهشکده.این استاد عرصه علوم انسانی اضافه کردند: شورای عالی انقلاب فرهنگی نباید تصدی گری کند. تصدی گری وظیفه قرارگاه نیست. بلکه باید از ظرفیت های موجود بهره مند شود و با مشارکت فعالین موجود مشکلات را حل نماید. به نظر من شورای عالی انقلاب فرهنگی چهار مأموریت اصلی دارد. ۱- راه‌بینی: به معنی وضعیت سنجی در ظرفیت ها و توان بالقوه و بالفعل جامعه ایران است. امروز ما ظرفیت های زیادی را درجای جای کشورمان وجود دارد. این وضعیت سنجی نسبت به ظرفیت ها وجود ندارد. ظرفیت های بسیاری در نسل سوم وچهارم انقلاب اسلامی وجود دارد که باید به آن ها اعتماد کنیم. نباید حلقه دور خود را به نسل اول و دوم انقلاب محدود کنیم. ایده های بسیار خوبی در بین نسل سوم و چهارمی های انقلاب وجود دارد. در این بخش باید نهاد ها، دانشگاه ها، دانشکده ها، گروه ها و شخصیت ها را شناسایی کنیم.۲- راهبردی: این همان سیاست گذاری شورا است. هنوز در رابطه با تحول علوم انسانی سندی وجود ندارد. تنها یک سند در سال ۸۸ به تصویب رسیده است که آن هم سندی اجرایی است و نه سیاستی. نقشه جامع علمی کشور نیز نگاه حداقلی به این موضوع دارد و برای کاری به این بزرگی، ضعیف است. باید به سمت حکمرانی تحول علوم انسانی برویم. بنده با مدیریت تحول علوم انسانی موافق نیستم، بلکه باید حکمرانی تحول علوم انسانی را ایجاد کنیم.۳- راهبری: شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قرارگاه است و نباید خودش تصدی گری کند. قرارگاه باید از ظرفیت های موجود در کشور استفاده حداکثری کند. بعضی موانعی که در سطح دانشگاه ها وجود دارد باید رفع شود تا دانشگاه ها خود بتوانند بار علمی کشور را به دوش بکشند. به عنوان مثال برخی رشته های دانشگاهی باید به کلی حذف شوند، چرا که دوران آن ها به سر آمده است. باید ساختار دانشکده‌ها تغییر کند. امروز در دانشگاه‌های برتر ایالات متحده آمریکا ساختار دانشکده‌ها در بازه زمانی کوتاهی تغییر می‌کنند در حالی که ساختار فعلی دانشگاه‌های ما همان ساختار دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ است. دانشگاه‌های جهان در این زمینه تجربه‌های خوبی دارند. باید به سمت دانشکده‌های موضوعی حرکت کنیم و مسائل روی زمین جامعه خودمان را حل کنیم. ۴- راه‌سنجی: بعد از گذشت چندین سال در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای اولین بار داریم بر مصوبات گذشته نظارت می‌کنیم. ببینیم چه میزان از مصوبه ها اجرا شده است؟ چه میزان غیر قابل اجراست؟ چه میزان از فعالیت ها اثر گذار بوده است؟ چه میزان از مصوبات اثر خود را دیگر از دست داده است و باید تغییر کند؟ وی در پایان سخنان خود نقش حکمرانی را برای تحول در علوم مورد تأکید قرار دادند و خاطر نشان کردند: برای رسیدن به تحول در علوم باید به حکمرانی ولایی توجه ویژه کنیم. در مدل حکمرانی ولایی، ولی در رأس نیست. چرا که اصلاً ساختار قدرت هرمی نیست بلکه ولی در مرکز شبکه قرار دارد و دیگران حول او می‌چرخند. به همین دلیل همه سهم اثری در کنش دارند. نخبگان نیز باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی اثر گذار باشند و مشارکت داشته باشند.فیلم کامل نشستجهت دریافت فایل صوتی می توانید آن از قسمت فایل ضمیمه در انتهای مطلب دانلود نمایید. ]]> رویداد Mon, 20 Nov 2023 07:01:36 GMT https://www.foeq.ir/vdcj.tevfuqe88sfzu.html گردهمایی نیم‌روزه کمیسیون«مدیریت تحوّل علوم انسانی» برگزار می گردد: https://www.foeq.ir/vdci.pazct1arzbc2t.html به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، پیرو هفتمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، گردهمایی نیم روزه کمیسیون «مدیریت تحوّل علوم انسانی» در روز پنجشنبه مورخ 25 آبان 1402 ساعت 7:45 صبح در ساختمان مرکزی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار می گردد:محورهای برنامه:▪️بیان طرح راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در مسیر تحوّل علوم انسانی توسط حجت‌الاسلام‌ و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه "دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی"▪️ارائه تجربه الگوهای مدیریتی و ایده‌های حکمرانی مشارکتی تحوّل علوم انسانی با حضور نمایندگانی از مراکز آموزشی و پژوهشی باسابقه در عرصه تحوّل علوم انسانی:▫️حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی مصباح یزدی رئیس شورای اسلامی‌سازی علوم انسانی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)▫️حجت‌الاسلام‎والمسلمین دکتر رمضان علی‌تبار فیروزجایی مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی▫️دکتر عبدالله توکّلی معاونت پژوهش سابق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه▫️دکتر سیدمجتبی امامیمعاونت پژوهش دانشگاه امام صادق‌ (علیه‌السلام)▫️دکتر ابولقاسم فاتحیریاست پژوهشکده تحوّل علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی▫️حجت الاسلام‌ و المسلمین دکتر علیرضا پیروزمند ریاست مرکز مطالعات بنیادین فرهنگستان علوم اسلامی قم و مدیرگروه مدیریت راهبردی فرهنگی دانشگاه عالی دفاع ملی می باشند.در این برنامه، مقالاتی در حوزه مدیریت تحول علوم انسانی توسط محققان زیر ارائه می گردد:▫️مقاله الگوی حکمرانی مشارکتی در تحوّل علوم انسانی: مدیریت شبکه‌ای تحوّل علم حجت‌الاسلام‌ و المسلمین دکتر مصطفی جمالی▫️مقاله طراحی الگوی راهبردی مدیریت دانش در تراز انقلاب اسلامیدکتر اسماعیل شاطری▫️مقاله الگوی روابط میان «حاکمیت، مردم و نهاد علم» در تحوّل علوم انسانیحجت الاسلام احمدعابدی🔗لینک مجازی⬅️هماهنگی جهت حضور: ۰۹۱۲۲۷۳۰۱۳۸ ]]> رویداد Mon, 13 Nov 2023 07:41:35 GMT https://www.foeq.ir/vdci.pazct1arzbc2t.html سی و یکمین کرسی ترویجی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی برگزار شد. https://www.foeq.ir/vdcf.0dyiw6d01giaw.html به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، سومین پیش‌نشست کمیسیون مدیریت تحول علوم انسانی هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی در قالب سی‌ویکمین کرسی ترویجی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، در روز یک‌شنبه مورخ ۱۴ آبان ۱۴۰۲ در فرهنگستان علوم اسلامی قم برگزار شد.در این نشست حجت‌الاسلام دکتر علیرضا پیروزمند استادیار گروه مدیریت راهبردی فرهنگی دانشگاه عالی دفاع ملّی و مدیر مرکز مطالعات بنیادین فرهنگستان علوم اسلامی، مقاله خود را با عنوان «الگوی راهبردی مدیریت دانش در تراز انقلاب اسلامی» ارائه کرد.دکتر علی نقی امیری، استاد دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه تهران و دکتر سید علی حسینی تاش استادیار (سابق) مدیریت دانشگاه صنعتی مالک اشتر، ناقدان این کرسی و دکتر حمید ابدی دکتری مدیریت راهبردی دانش دانشگاه عالی دفاع ملّی دبیر این جلسه بودند.صوت این جلسه را میتوانید از قسمت فایل ضمیمه در انتهای مطلب دانلود کنید. ]]> رویداد Sun, 12 Nov 2023 05:53:29 GMT https://www.foeq.ir/vdcf.0dyiw6d01giaw.html دوره علمی پیرامون مهندسی تمدن نوین اسلامی/ دی ماه 1401 https://www.foeq.ir/vdcg.x9qrak9xzpr4a.html 🔰دوره علمی پیرامون مهندسی تمدن نوین اسلامی/ دی ماه ۱۴۰۱▪️ ارائه کننده: حجت الاسلام مصطفی جمالی ➕عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم✅مجموعه حاضر یک دوره علمی فشرده پیرامون نقشه عظیم انقلاب اسلامی، یعنی #تمدن_نوین_اسلامی و فرایند شکل گیری آن است که توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بارها در جمع های مختلف به تدریج بیان شده است. 🔸مخاطب این جلسات، مبلغین حوزه های علمیه و زحمت ضبط این جلسات هم با مرکز آموزش های کاربردی دفتر تبلیغات می باشد. 🔸این دوره در قالب ۳۸ جلسه برگزار گردیده که ۲۰ جلسه اول آن در ادامه خدمتتان ارائه می گردد:دوره مهندسی تمدن نوین اسلامی ]]> رویداد Wed, 01 Nov 2023 06:54:13 GMT https://www.foeq.ir/vdcg.x9qrak9xzpr4a.html طرح نظام فکری https://www.foeq.ir/vdcb.gb8urhb5ziupr.html به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی، دوره شانزدهم آموزش فرهنگستان علوم اسلامی با محوریت مباحث الهیات اجتماعی، اندیشه سیاسی و اجتماعی و نظریه علمی تحت عنوان «نظام فکری» برگزار خواهد شد، داوطلبان می توانند تا انتهای تیر ماه  1041 از طریق نرم افزار ایتا و  شناسه @Amozeshfarhangestan  با ارسال شماره موبایل خود، ثبت نام نمایند. ]]> رویداد Sun, 29 May 2022 11:53:43 GMT https://www.foeq.ir/vdcb.gb8urhb5ziupr.html