حجت الاسلام محمدجعفر حسینیان(5)؛

عقل از منظر قرآن و روایات

14 فروردين 1396 ساعت 13:16

آنچه قرآن کریم از مفهوم عقل در نظر دارد، صرفاً قوه اندیشیدن و محاسبه گری نیست؛ زیرا در ضلالت و گمراهی نیز اندیشه و محاسبه فعال است، بلکه آنچه به اندیشیدن و تفکر جهت می دهد همان روشنایی و نورانیتی است که نتیجه مهار نفس و کنترل غرایز و شهواست؛ همان است که می تواند راه صحیح و خیر را برای انسان به رامغان آورد.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، حجت الاسلام محمدجعفر حسینیان، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی در سلسله یادداشت هایی به بررسی «زمینه های دستیابی به تحول در روش عقلانی» پرداختند.
متن پیش رو بخش پنجم از این سلسله یادداشت ها می باشد.






***





عقل در قرآن


واژه عقل در قرآن کریم به کار نرفته است، اما از مشتقات این واژه مانند "تعقلون" و "یعقلون"، حدود پنجاه بار، مورد استفاده قرار گرفته است. عدم توجه به تعریف ماهوی عقل در قرآن (و همچنین روایات) ما را به اهمیت رویکرد این منابع دینی به گونه ای جدید از نحوه تعریف کردن واقف می کند.

تعریف ماهوی، تعریف به جنس و فصل است؛ اما تعریف قرآن (و روایات) تعریف به لحاظ کارآمدی و تأثیر است. این تعریف جامع تر از تعریف ماهوی است؛ یعنی اگر تعریف ماهوی عقل صرفاً موضوعات و مسائل عقل را در حیطه عقل نظر مورد توجه قرار می دهد، توجه به کارکردهای عقل و جمع بندی آثار، د امنه وسیع تری را از تعریف به دست می دهد.

افزون بر این قرآن کریم گاه از عقل با واژه هایی چون «حجر»، «نهی» و «لب» یاد می کند و صاحبان عقل را «ذی حجر»، «اولوالالباب»، «اولوالابصار» و «اولوالنهی» می داند.

اکنون به بررسی اجمالی واژه های اشتقاقی عقل از نگاه قرآن کریم می پردازیم:

- قرآن کریم تسلیم در برابر حق و ایمان به توحید را رهآورد عقل دانسته، استکبار در مقابل این دو رکن اساسی را حاصل عدم عقل می داند.
- در نگاه کتاب خداوند کسانی که نمی اندیشند کور و کر و لال اند.
-  قرآن کریم روئیت آیات الهی از جمله زنده شدن مردگان را از آثار عقل می داند.
- همچنین تأمل در حقیقت دنیا و ارجحیت انتخاب آخرت برای انسان های با تقوا از آثار عقل است.
- توجه دادن همه کارها به خداوندی که فطرت انسان ها را بنیاد کرده است و گاه در بیان نزول قرآن توجه به عربی بودن آیات را نشانه تعقل می داند. و گاه تأمل و تدبر در شب را از آثار عقل می داند.
- شرترین جنبندگان نزد خداوند کوران و کران اند که عقل خود را به کار نمی گیرند.
- هر گونه پلیدی و رجس مربوط به کسانی است که تعقل نمی کنند.
- گاه یکی از مظاهر تعقل را تأمل در پدید آمدن نقصان و انکسار در عمر انسان می داند.

با توجه به آیات ذکر شده و دیگر آیات مشابه، که توضیح و تفسیر آن مجال دیگری را می طلبد، می توان در مجموع رویکرد قرآن کریم را در خصوص واژه عقل به دست آورد که آن توجه به حقیقت و قوه ای است که دارا بودن آن منجر به هدایت و نداشتن آن منجر به ضلالت و گمراهی می شود. آنچه قرآن کریم از مفهوم عقل در نظر دارد، صرفاً قوه اندیشیدن و محاسبه گری نیست؛ زیرا در ضلالت و گمراهی نیز اندیشه و محاسبه فعال است، بلکه آنچه به اندیشیدن و تفکر جهت می دهد همان روشنایی و نورانیتی است که نتیجه مهار نفس و کنترل غرایز و شهواست؛ همان است که می تواند راه صحیح و خیر را برای انسان به رامغان آورد.

بنابراین قرآن کریم با استفاده از واژه ها و مشتقات عقل و همچنین واژه هایی چون حجر و نهی بر وجود نیرویی قدسی در انسان گواهی می دهد. همان طور که گفته شد این نیرو در لغت، عرف و احادیث عقل نامیده می شود و در همه مراحل زندگی راهنمای انسان است.


عقل در روایات

عقل در روایات اسلامی جایگاهی رفیع و منزلتی والا دارد. ائمه اطهار اهتمام ویژه ای به این حقیقت وجودی داشته اند. شمار روایات مربتط با عقل به اندازه ای است که برخی از نویسندگان آن را بیرون از حساب خوانده اند. علاوه بر امامان، علمای بزرگوار ما نیز به تبعیت از امامان خود به این ارزش واقف بوده اند، تا آنجا که در مجموعه روایی کافی، که یکی از معتبرترین مجموعه های روایی شیعه است، نخستین کتاب آن، کتاب عقل و جهل نامیده شده است. محدث شهیر، مرحوم مجلسی، نیز بخش اول مجموعه نفیس بحارالانوار «کتاب العقل و الجهل» نام نهاده و گسترده تر از محروم کلینی بدان پرداخته است. از آنجا که هدف این قسمت، بیان اجمالی دیدگاه معصومان علیهم السلام درباره عقل است صرفا به ذکر چند حدیث بسنده می کنیم.

رسول خدا (ص)فرمودند: اولین چیزی را که خداوند خلق فرمود عقل است.
با توجه به این حدیث شریف و احادیث مشابه خلق عقل در بالاترین منزلت از خلق قرار دارد و از طرف نزدیک ترین و مقرب ترین جایگاه را نیز به مقام قرب ربوبی خواهد داشت.

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: خداوند متعال با چیزی بهتر از عقل پرستش نشده است.
در این روایت عقل بهترین پرستنده خداوند متعال معرفی شده است؛ یعنی ذات عقل سنخیت با پرستش خدا دارد و هر گونه بی عقلی و عدم عقل با پرستش نفس و اطاعت شهوات مناسبت دارد.

امام صادق علیه السلام می فرماید: عقل نخستین آفریده روحانی است که خداوند آن را از نور خود از جانب راست عرش آفرید.
در این روایت نیز حقیقت عقل از جنس نور تعریف شده است که لوازم نورانیت را باید برای آن پذیرفت.

در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام عقل به منزله گوهری تلقی می شود که به وسیله آن خداوند پرستیده شده و بهشت ها کسب می شود.
در این روایت نیز حقیقت عقل به موجودی تعبیر شده که به حق پرستنده خداوند است و از پرتو این پرستش به نعمت بهشت نیز متنعم خواهد شد.

در بعضی روایات قوام دینداری داشتن عقل دانسته شده است. و کسی که از داشتن این نعمت الهی بی بهره و بی نصیب است، به حقیقت دینداری نخواهد رسید. عقل در بعضی روایات حقیقت و جوهره انسانیت انسان تعریف شده است. همچنین روایات بی شماری که از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در تعابیر مختلف عقل را بیان کرده اند، از جمله: «زینت انسان»، «پیام آور حق»، «بالاترین بی نیاز» طیف وسیعی از روایات به بیان ویژگی های انسان عاقل پرداخته است، مانند «حیا»، «قناعت»، «پندپذیری»، «خوش اخلاقی» و «تواضع».

از نگاه روایات، عقل در منزلت باطن و درون انسان دارای مقام حجّت است.
امام کاظم علیه السلام در روایتی می فرماید: خداوند بر مردم دو حجّت دارد، حجت آشکار و حجت پنهان، حجت اشکار رسولان و پیامبران و امامان علیهم السلام و حجّت باطن و پنهان عقول مردم است.

بیان این دو حجّت نشانگر ارتباط وثیق و همه جانبه باطن و ظاهر انسان است. هماهنگی این دو حجّت، که هر دو از ناحیه خداوند است، ملاک صدق و حقانیت است و نه حجت باطن (یعنی عقول فطری بشر) می تواند درمقابل حجت ظاهری و تعالیم پیامبران بایستد و آن را انکار کند و نه آموزه های انبیای الهی به نفی و معارضت با فطرت های خداجوی بشر اقدام می کنند، بلکه مخاطب تمام یانبیاء در طول تاریخ فطرت و عقل انسانها است. لذا بیشترین افرادی که با بشریت تفاهم کرده اند پیامبران الهی بوده اند و اگر شیطنت مستکبران و استثمارگران نبود، رسولان حق می توانستند بشریت را خیلی زودتر از اینها به سعادت ابدی برسانند.

اهمیت یادآوری آثار نیک عقل و ذکر پیامدهای شوم جهل، به اندازه ای بوده است که امامان معصوم علیهم السلام در روشنگری نسبت به این مسئله در انتظار پرسش نمی ماندند و در کمترین فرصت سعی در بیداری عقول و فطرت ها داشتند تا بتوانند به وسیله آن بشریت را از دادم ها و کمین های فردی و اجتماعی و جهالت ها برهانند. این کار، وظیفه اصلی پیامبران علیهم السلام در طول تاریخ بوده است؛ «لتشیرَ بهم دفائن العقول». آنان خود پیش قدم می شدند و مومنان را به فراگیری و کسب آن خصوصیات فرمان می دادند.
سماعه بن مهران می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم جمعی از دوستان ایشان نیز حضور داشتند که ذکر عقل و جهل به میان آمد.
حضرت فرمودند: عقل و لشکری و جهل و لشکرش را بشناسید تا هدایت شوید. آنگاه امام علیه السلام به تفصیل درباره سپاه عقل و جهل سخن فرمودند.


کد مطلب: 828

آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcbuwbwprhb5.iur.html

فرهنگستان علوم اسلامی قم  https://www.foeq.ir