علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
کد مطلب: 880
مراسم شب دهم ماه رمضان در حسینیه آیت الله حق شناس؛
حجت الاسلام میرباقری: راه بقا امکانات این است که آنها را به خدا برگردانیم
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۵۳
 
امکاناتی که خدا به ما داده است اگر برای خودمان نگه داریم نابود می شود چون ما چیزی نمی توانیم نگه داریم، چون خودمان هم فانی هستیم، راه بقا امکانات این است که آن را به خدا برگردانیم. جان و آبرویمان را اگر به خدا برگردانیم باقی می ماند.
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، به نقل از پایگاه خبری وارث، مراسم شب دهم ماه رمضان با سخنرانی حجت الاسلام میرباقری و مناجات خوانی حاج مهدی سماواتی در حسینیه آیت الله حق شناس برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام سیدمهدی میرباقری را می خوانید:
حجت الاسلام میرباقری

شرح فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم: بِكَ عَرَفْتُكَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ، وَدَعَوْتَنِي إِلَيْكَ، وَلَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ؛ تو مرا دلالت کردی به سوی خودت، تو مرا صدا زدی و دعوت کرده ای، خدایا اگر تو را می شناسم خودت هستی که تمام موانع راه را برداشتی. وقتی انسان یه اینجا رسید کانه خیال می کند که خدا او را صدا زده و با دعوت او آمده و دعوت او را اجابت کرده و این احساس وقتی در انسان ایجاد شد شروع به حمد خدا می کند: الحَمْدُ للهِ الَّذِي أَدْعُوُهُ فَيُجِيبُنِي؛ در اینکه او را میخوانم، او را حمد هم می کنم چون خواندن من از اوست، خدا اجازه دعا کردن به بنده می دهد که بنده می تواند دعا کند.

حمد دومی که می کنیم این است که ما صدا می زنیم و او اجابت می کند. یک موقع فقط احازه می داد او را صدا بزنیم و با او خلوت کنیم و اجابتی در کارنبود، البته این هم حمد می خواهد، حمد دوم این است که ما را اجابت هم می کند. وَإِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي؛ آن موقع که او ما را صدا می زد ما خیلی دیر اجابت کردیم، سوم اینکه خدا را حمد میکنیم با اینکه خدا او را صدا زده و انسان دیر جواب داده اما بساط رحمتش را جمع نکرده و اجازه داده او را بخوانم و به سرعت هم اجابت می کند. همین که دعا از بنده حاصل شد اجابت هم کنارش است.

معنای استقراض الهی

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي وَإِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي؛ خدای متعال را حمد می کنم که به من اجازه سوال کردن از خودش را داد و اجازه داد سائل او شوم، بعد او فقر مرا پر می کند، ولو اینکه آن موقع که از من استقراض می کرد من بخل می ورزیدم. خدا به ما امکانات داده و بعد در قرآن فرموده: چه کسی این امکانات را به من قرض می دهد؟ این باب قرض خداوند چه بابی است؟ امکاناتی که خدا به ما داده است اگر برای خودمان نگه داریم نابود می شود چون ما چیزی نمی توانیم نگه داریم، چون خودمان هم فانی هستیم، راه بقا امکانات این است که آن را به خدا برگردانیم. جان و آبرویمان را اگر به خدا برگردانیم باقی می ماند.

تعبیری از امیرالمومنین علیه السلام وجود دارد که فکر نکنید اینکه خدا فرموده مرا کمک کنید یا به من قرض دهید یعنی خدا نیاز دارد، بلکه خدا این موجود هیچ را به حساب آورده و خواسته به او کمک کنیم. اگر امکانات را به خدا برگردانیم، خدای متعال هم امکانات ما را نگه می دارد و هم آن را دوچندان می کند.

در دادوستد با خداست که انسان بزرگ می شود

نکته بعدی این است که ما در دادوستد با خدا بزرگ می شویم. شکر نعمت یعنی برگرداندن نعمت به سمت خدا یعنی باید نعمت را در راه خدا مصرف کنی و اگر نکنی یعنی شکر نعمت نکرده ای و اتلاف نعمت کرده ای. این دادوستدها خاصیت های متعددی دارد، در این دادوستدها انسان به خدا می رسد. انسان اگر حواله های خدا را رد نکرد خدا عزت را می گیرد و محبت خودش را می دهد و انسان خلیل می شود یعنی خود انسان پاک می شود، و خودش را رشد می دهد.

در این دادوستدها انسان با خدا رفیق می شود، پس استقراض الهی معنایش این است که هر چه به ما امکانات داده به خوشد قرض بدهیم چون در این قرض دادن انسان خدا را پیدا می کند، معرفت و محبت الهی اینگونه حاصل می شود یعنی انسان خودش را امانت دار بداند و امانات را بگیرد و به خودش پس بدهد.

حال در این استقراض ها ما چگونه اجابت کردیم؟ آیا خوب عمل کردیم یا بخل ورزیدیم؟ وَإِنْ كُنْتُ بَخِيلاً حِينَ يَسْتَقْرِضُنِي؛ اما خدا با ما اینطور برخورد نمی کند، وَالحَمْدُ للهِ الَّذِي أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي؛ همین که دستمان را دراز می کنیم به ما عطا می کند. خدای متعال همین که انسان به سمت خدا سائل می شود أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِي بدون هیچ درنگی به او عطا می کند، در دستگاه خداوند سوال بدون اعطا نیست، سائل شدی عطا هم در کنارش هست.

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِي أُنادِيهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتِي وأَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسرِّي بِغَيْرِ شَفِيعٍ فَيَقْضِي لِي حاجَتِي؛ خدایی را سپاس می کنم که هر وقت و در هرجایی که بخواهم می توانم حاجاتم را با او در میان بگذارم و او را ندا دهم و هم با او خلوت کنم. اینطور نیست که بین خدا و بنده پرده ای باشد. ما که هیچ شفیعی نداریم و زمین خورده هستیم، همین که خدا را صدا بزنیم او اجابت می کند.

خداست که انسان را از غیر می رهاند

الحَمْدُ للهِ الَّذِي لا أَدْعُو غَيْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعائِي؛ حمد بعدی این است که خدا را حمد می کنم که غیر او را نمی خوانم. این چه حمدی است؟ اگر خدای متعال ما را از بقیه جدا نکند ما جدابشو نیستیم و دست از بازیگری های خودمان بر نمی داریم، اگر دیدید به نقطه ای رسیدید که دیگر از غیر بُریدید خدا را حمد کنیم والا ما با بازیچه های خود تا ابد می مانیم خداست که ما را جدا میکند، بنده کارش به جایی رسیده که از همه بریده با خودش می گوید: الحمدالله خدایا چگونه مرا از دیگران قطع کردی؟! خدارا شکر می کنم که دیگری را صدا نمی زنم!

امید به دیگران چه اشکالی دارد؟

اگر احساس کردید دلتان از غیر کنده شده فقط خدا را حمد کنید چون فقط کار خداست وگرنه اگر خدا ما را جدا نکند ما همیشه سروکارمان با اسباب هاست. این چه حمدی است؟ چه اشکالی داشت با دیگران باشیم؟ دیگران که اجابت نمی کنند و فقط خدا اجابت می کند اگر هم بنده ای را دیدید که اجابت می کند بدانید خداست که جواب شما را می دهد او از لشکریان خداست، خدای متعال دلش را داغ می کند در واقع یا با خدا معامله می کند، یا حواسش نیست و خدا سرباز و لشکری در وجودش گذاشته وگرنه قبل از آن که محبتی نبوده، البته مزدش هم با خداست.

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِي لا أَرْجو غَيْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيْرَهُ لأخْلَفَ رَجائِي؛ خدایا تو را شکر می کنم که امیدم به غیر از تونیست. حال چرا خدا را شکر میکنیم؟ چون خدا انسان را از غیر مایوس می کند و اگر خدا انسان را از غیر مایوس نکند ما مایوس بشو نیستیم! اگر در دل خودتان احساس یاس کردید خدا را حمد کنید.

حال این امید چه اشکالی داشت که به خاطر قطع شدن آن خدا را حمد میکنیم؟ لأخْلَفَ رَجائِي؛ اگر امیدم به دیگران بود این امید به نتیجه نمی رسید.

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَهُوَ غَنِيُّ عَنِّي؛ خدایی را شکر می کنم که دائما پیام محبت آمیز می دهد با اینکه بی نیاز است. عمدتا رشته محبت بندگان نیازهاست، نیاز را که بردارید محبت صفر می شود. خیلی از عشق هایی که پرسروصداست تمام می شود و انتهای آن تامین نیاز است. خدایی که غنی مطلق است خدا در هر پیامی که به بنده می دهد اعلام محبت است.

صلوات ادامه ی حمد است

فَرَبِّي أَحْمَدُشَيْءٍ عِنْدِي وَأَحَقُّ بِحَمْدِي؛ به نقطه ای می رسد که فقط خدا شایسته حمد است و من هم به جایی رسیده ام که فقط او را حمد می کنم و شخص دیگری قابل حمد کردن نیستند البته بقیه به اندازه ای که واسطه فیض هستند مستحق حمد هستند لذا ما صلوات می فرستیم، صلوات ادامه ی حمد است چون فیوضات الهی بوسیله آنها جاری می شود. لذا مومن در عالم کارش بین این دوست حمد و صلوات.
Share/Save/Bookmark