علم دینی
آنچه در این پرونده میخوانید دیدگاه صاحب نظران فرهنگستان علوم اسلامی قم در رابطه ی دین و علم می باشد.
 
 
 
 
کد مطلب: 886
حجت الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی میرباقری
لباس روحانیت، پرچم اقامه دین است
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۰۰
 
لباس روحانیت، لباس اقامه دین است، فرق است بین یک لباس انسان درویش و لباس روحانیت، لباس روحانیت لباس درویشی نیست، لباس روحانیت، لباس حضور در میدان اقامه و عمل و حساسیت نسبت به پیشرفت اسلام در عالم و گسترش معنویت و گسترش دین در عالم است. طبیعی است ما باید نسبت به جبهه مقابل و برنامه ریزی های جبهه مقابل، پیشرفت کفر و منزوی کردن کفر در عالم، حساس باشیم.
 
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری، رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم، در مراسمی که در سال 1388  به مناسبت عمامه گذاری تنی چند از طلاب حوزه علمیه قم برگزار گردید به بیان دیدگاه ها و نظرات خود درباره لباس روحانیت پرداختند.




***



لباس روحانیت، پرچم اقامه ولایت معصومین بر عالم

انسان به اندازه ی تحمل ولایت معصوم به طهارت می رسد و به همین اندازه، حامل امر ولایت شده و می تواند دیگران را هدایت کند. ما جزو انبیاء و ملائکه مرسلین نیستیم، لذا تلاش کنیم جزو عباد ممتحن باشیم، چراکه عالم ربانی در مقیاس غیر معصوم، همین عبد ممتنحن و حامل ولایت معصومین است. تلاش کنیم که به نور ولایت معصوم و نور هدایت الهی نورانی شویم و بعد این نور را به جامعه منتقل کنیم.
انسان اگر حامل حقیقت و سرِّ ولایت نباشد، نمی تواند این هدایت را به دیگران برساند؛ قلب مومن مشکات انوار الهی است. یعنی آیینه قلب نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلم است. المومن یتقبل فی خمسه من النور، مدخل النور، مخرج النور، علم النور، کلامه النور، مسیر یوم القیامه الجنت نور.
ما باید عالم ربانی بشویم، علم و تحمل معرفت و حقیقت ولایت را داشته باشیم و این بیش از هر چیزی آفت دارد، شیطان با هیچ چیزی به اندازه شکل گیری یک چنین انسانی مبارزه نمی کند؛ دلیلش هم این است که اگر انسانی به این نقطه رسید، یک جامعه ای را هدایت می کند. لذا از آغاز برای اینکه انسان به این نقطه نرسد تدبیر می کند، برنامه ریزی می کند، ممانعت می کند؛ نمی گذارد انسان عالم بشود اگر عالم شد، نمی گذارد ربانی بشود. ما باید به شدت تدبیر کنیم و با این موانعی که شیطان سر راه ما قرار می دهد، مبارزه کنیم. اگر این دو را با هم نداشتیم کاری از ما ساخته نیست. آنهایی که حامل ولایت اند، حامل نور ائمه -علیهم السلام- هستند، می توانند پرچم هدایت به دوش بکشند و دیگران را هم به سوی خدای متعال، به سوی مقامات توحیدی هدایت کنند.
ما در رسیدن به هدایت و برخوداری از هدایت معصومین دو شأن داریم؛ یکی شأن انسانی که خودش مبتدی است، هدایت را پذیرفته، هدایت به او رسیده و او هم هدایت را قبول کرده و به دستورات در مسیر عمل می کند. یکی هم انسانی که اقامه دین می کند، این دو با هم متفاوتند؛ انسانی که عمل به دین می کند خودش انسان خوبی است، ولی حامل ولایت و هدایت برای دیگران نیست. کسی که اهل اقامه دین است، مقیاس عبادت و بندگی اش با شخصی که صرفاً خودش دین دار هست، قطعاً تفاوت دارد. در روایات بیان شده، عالم ربانی، بیش از هزار زائر، عملش پاداش دارد؛ به خاطر اینکه مقیاس بندگی او متفاوت
انسانی که می خواهد اقامه ولایت کند باید به حدی از زهد و تقوا برسد که همه حساسیت های او معطوف به امر ولایت باشد، یعنی تمام انگیزه او این باشد که به نحوی کلمه توحید در عالم رشد پیدا کند.
است، او ولایت را به اندازه ظرف وجودی که دریافت نموده در عالم اقامه می کند، فرق است بین اینکه انسان نماز بخواند یا نماز را اقامه کند، نماز بخواند یا مسجد بسازد، دین دار باشد یا دینداری را اقامه کند. این دو با هم متفاوت اند. اقامه کردن، معنایش این است که انسان می خواهد بستر را برای تحقق توحید و هدایت در جامعه ایجاد کند. طبیعی است که هم عبادت سنگین تری است، هم الزامات و لوازمی که دارد سنگین تر است. همین طوری که کفار جریان دنیا پرستی در عالم اقامه می کنند، بستر سازی می کنند، شرایطی ایجاد می کنند که حرص به دنیا رشد پیدا می کند، اهوا رشد پیدا می کند، یعنی اقامه حرص می کنند. ما به جای اینکه صرفاً خودمان زاهد باشیم، در مقیاسی بالاتر باید اقامه زهد کنیم، بسترهایی را برای اینکه بندگان خدا به مقام زهد برسند، ایجاد کنیم. این وظیفه ماست و این لباسی که ما می پوشیم در واقع پرچم اقامه است، فرق یک روحانی ملبس با یک روحانی که غیرملبس، این است، این لباس روحانیت شعار اقامه می دهد. با تمام تحولاتی که در طول تاریخ در این پوشش، مقداری پیدا شده ولی تردیدی نیست که این لباس، لباس منسوب به حضرات معصومین است، غیر از این جهت، یکی از شئونی که این لباس دارد، لباس اقامه است. انسان وقتی این لباس را به تن می کند، معنایش این است که مدافع حریم اسلام است، پرچمداری است که می خواهد اسلام را در عالم اقامه کند.

- تغییر نظام حساسیت ها از الزامات تلبس

پوشیدن لباس روحانیت الزاماتی دارد، طبیعتاً به الزامات آن هم انسان باید ملتزم بشود. باید خودش حامل حقیقت ولایت شده باشد تا بتواند ولایت را اقامه کند و به دیگران برساند. اگر کسی وارد محیط اقامه شد و می خواهد ولایت را اقامه کند، اصلا سطح عبادتش متفاوت با آن کسی است که می خواهد خودش آدم خوبی باشد. خودش آدم زاهدی باشد. گاهی دوستان مشورت می کردند که ما طلبه بشویم یا نه، عرض می کردم اگر می خواهید برای آدم خوب شدن بیاید طلبه بشوید من خیلی توصیه نمی کنم، چون تنها راهش طلبه شدن نیست، انسان هر کجا هست باید آدم خوبی باشد، باید آدم زاهدی باشد، کاسب است باید مثل رجبعلی خیاط باشد، دانشگاهی باید مثل دکتر چمران باشد، هر کجا هست باید آدم خوبی باشد، اینجا مأموریت دیگری داریم. ما اگر می آییم در حوزه معنایش این است که می خواهیم وارد میدان اقامه بشویم، می خواهیم در مقیاس اقامه دین قدم برداریم.
انسانی که می خواهد اقامه ولایت کند باید به حدی از زهد و تقوا برسد که همه حساسیت های او معطوف به امر ولایت باشد، یعنی تمام انگیزه او این باشد که به نحوی کلمه توحید در عالم رشد پیدا کند. یعنی از موضوع خوب شدن خودش عبور کند، حساسیت هاش نسبت به این نباشد که من خودم آدم خوبی بشوم، حساسیت هاش این باشد که نام خدا در عالم زنده بشود. چنین شخصی، متقی ترین آدم هاست، مقیاس تقوایش قابل مقایسه با آن نیست که دنبال این است که خودش، آدم خوبی باشد، ولی حساسیت نسبت به پیروزی اسلام و کفر ندارد. این دو تا اصلا مقیاس دینداری و بندگی شان متفاوت است.
کسی که وارد این میدان می شود باید خودش را به گونه ای پرورش دهد که تمام دغدغه های او، تمام حساسیت های او معطوف به غلبه اسلام بشود. حساسیت های او معطوف شود به اینکه اسلام پیروز شود. اگر در یک جایی نام اولیاء خدا شایع شد اقامه شد این خوشحال بشود. اگر یک جایی ضربه ای به دین یا عزت مسلمین خورد (عزت اسلام که ضربه پذیر نیست) واقعا نگران باشد. تهذیب در این انسان ها مقیاسش متفاوت است، از دغدغه های خودشان فارغ می شوند.
کسی که وارد این میدان می شود باید خودش را به گونه ای پرورش دهد که تمام دغدغه های او، تمام حساسیت های او معطوف به غلبه اسلام بشود. حساسیت های او معطوف شود به اینکه اسلام پیروز شود.
تمام دغدغه شان دین خداست، ولی خداست.
خدا کمک کند، ان شاء الله، رشته تعلقات به دنیا در دل ما کنده شود، باید تعلقات شدیدتر و دغدغه های بالاتری نسبت به برپایی حقیقت ولایت در عالم برای ما پیدا شود. اگر کسی آن دغدغه را پیدا کند باید نسبت به تحمل ولایت و پذیرش ولایت بسیار حساس باشد. یعنی تمام معیارهای او برگردد به خواست و نیت و آن امری که منظور نظر وجود مقدس ولی الله هست. خودش را وقف برای هدف او کند. تمام عمرش را بگذارد که یک قدم آن آرمان و هدف حضرت به واقع نزدیک تر بشود، اگر چه عرض کردم سهم ما در مقیاس، سهم بسیار کمی است، ولی به همین اندازه خودمان را وقف کنیم.

- لباس روحانیت، لباس درویشی نیست

لباس روحانیت، لباس اقامه دین است، فرق است بین یک لباس انسان درویش و لباس روحانیت، لباس روحانیت لباس درویشی نیست، لباس روحانیت، لباس حضور در میدان اقامه و عمل و حساسیت نسبت به پیشرفت اسلام در عالم و گسترش معنویت و گسترش دین در عالم است. طبیعی است ما باید نسبت به جبهه مقابل و برنامه ریزی های جبهه مقابل، پیشرفت کفر و منزوی کردن کفر در عالم، حساس باشیم.

- لزوم داشتن نقشه جامع برای مقابله با کفر در نظام روحانیت

- صرف وام ازدواج، ناکارآمد در مقابل هجمه غرب
تا انسان در میدان اقامه نیامده حساس به نسبت به پرچمداران کفر نیست ولی اگر در میدان اقامه آمد طبیعتاً چون مقابل پرچمداران کفر قرار می گیرد باید تمام تلاشش این باشد که دقیقا برنامه های دشمن را بشناسد، نقشه آنها را، آن نقشه ای که آنها برای کل جهان کشیدند و کل جهان را به سمت بی دینی و دوری از خدای متعال هدایت می کنند و همه ابعاد زندگی بشر را آلوده به جور می کنند. جور مناسبات ولایت باطل است و عدل مناسبات ولایت نورِ، ولایت مناسبات ولایت ائمه نور، و ظلم و جور چیزی نیست جزء مناسبات ولایت ائمه ظلمت ائمه نار، آنها می خواهند مناسبات ولایت خودشان در جهان را در همه شئون حیات ما گسترش بدهند ، در الگوی خوراک مان، مسکن مان، پوشاک مان، ارتباط اجتماعی مان، مناسبات اقشار، حقوق اقشار، و شما می بینید همه اینها را آوردند، ما در بسیاری از موارد عملاً طبق الگوهای آنها زندگی می کنیم، کسی که می خواهد وارد میدان اقامه بشود باید این الگوهای پیچیده دشمن را و برنامه ریزی جامع شیطان را برای اقامه کفر، و اقامه ولایت جور را بشناسد و با تمام وجود وارد میدان برنامه ریزی و تدبیر برای مقابله همه جانبه بشود. این مقابله از میدان خرد واقع نمی شود. یعنی فرض کنید اگر آنها برنامه ریزی می کنند برای اینکه الگوی ارتباط اقشار را تغییر بدهند، برنامه ریزی می کنند که مفهوم ارتباطات اقشار را با هم تغییر بدهند. مفهوم زندگی خانوادگی و خانواده را تغییر بدهند. مفهوم ارتباط زن و مرد را تغییر بدهند. ما اینجا نمی توانیم از طریق وام دادن برای ازدواج مشکل جامعه را حل کنیم. آنها دنبال یک نقشه جامع هستند برای تغییر کلیت فرهنگ شما هم باید در همان مقیاس نقشه جامع بکشید و در میدان گسترده آن به اصطلاح درگیری نرم به قول امروزی ها وارد میدان درگیری بشوید. لذا کسی که وارد میدان اقامه می شود باید تلاش کند بصیرت خودش را به حدی برساند، و توانایی های خودش را، مهارت های روحی و ذهنی خودش را، عمل خودش را به حدی برساند که بتواند در این مقیاس از اسلام دفاع کند.
در مراتب پایین تر هم چند نکته را اشاره می کنم، باید تلاش کنیم این امور را رعایت کنیم. یکی اینکه واقعا باید ساده زیستی را رعایت کنیم، این خوب نیست که روحانیت خدای نکرده
باید ساده زیستی را رعایت کنیم، این خوب نیست که روحانیت خدای نکرده به میدان مسابقه بر سر دنیا بی افتد. و تردید نکنید اگر ما خدای نکرده ساده زیستی را کنار گذاشتیم به همان میزان روحانیت تاثیر خودش را در اقامه اجتماعی دین از دست می دهد، چون اگر روحانیت بخواهد اقامه دین کند، باید قلوب متمایل به روحانیت بشود.
به میدان مسابقه بر سر دنیا بی افتد. و تردید نکنید اگر ما خدای نکرده ساده زیستی را کنار گذاشتیم به همان میزان روحانیت تاثیر خودش را در اقامه اجتماعی دین از دست می دهد، چون اگر روحانیت بخواهد اقامه دین کند، باید قلوب متمایل به روحانیت بشود. تا با فرمان روحانیت حرکت کند، تبعیت کند و این مربوط به این است که ما اموری را در مقیاس فردی خودمان رعایت کنیم. شیطان همه تلاشش این است که این خصوصیت را از ما بگیرد، با هر نقشه ای که شده یک طوری می خواهد ما را از امتیازات روحانیت دور کند که یکی ساده زیستی است. زاهد بودن در دنیا از شئون روحانیت در طول تاریخ بوده است.
دوم رعایت کردن شئون ظاهری این لباس، ما باید خیلی چیزها را وقتی این لباس را به تن کردیم، باید رعایت کنیم که قبلا ملزم به رعایت آنها نبودیم. اخلاق ما دربرخورد با جامعه باید متفاوت باشد، کما اینکه بصیرت اجتماعی باید پیدا کنیم، شرح صدر اجتماعی باید پیدا کنیم؛ هدایت، شرح صدر می خواهد. باید تحمل دیگران را کنیم ، باید خودمان را برای دیگران خرج کنیم، خدا رحمت کند یک استاد عزیزی بود می گفت این طوری نیست که شما یک حرفی بزنید مردم هدایت بشوند، انبیاء مثل شمع می سوختند که دیگران را هدایت کنند، باید شانه مان را زیر بار مردم بدهیم. اخلاق مان باید، اخلاق اقامه دین بشود، شرح صدر را، تحمل حرف و حدیث را داشته باشیم، باید به یک نقطه ای هم برسیم که انشاء الله خدا کمک مان کند که دیگر حرف و حدیث مردم هم برای مان خیلی مهم نباشد. البته حضرت امیر فرمودند که تجمع مردم بر عزت من اضافه نمی کند، تفرق شان هم من را نگران نمی کند. همه من را با دشمن تنها بگذارند من به حالت تضرع و بیچارگی نمی افتم؛ امام هادی علیه السلام می فرمایند تو با اعتصام به خدا به عزت رسیده ای، کسی که با اعتصام خدا به عزت رسید دیگر آمد و رفت مردم در او اثر ندارد، ما باید به این نقطه برسیم. وقتی این لباس، لباس اقامه را می پوشیم حرف و حدیث های دیگران نباید مهم باشد، آنچه مهم است، فرمان ولی است. خود را در خدمت ولی اش ببینیم، هر چه او می خواهد انجام بدهیم. دلی که به این امور می لرزد، مردم تعریف اش کنند به گونه ای می لرزد، تکذیبش کنند یک طور دیگر می لرزد. این نمی تواند برای تغییر فرهنگ مردم کار کند. ابراهیم خلیل - سلام الله علیه الا نبینا و علیه السلام- قرآن می فرماید «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ حَنِیفاً» بر علیه همه بت پرستی ها و همه ارزش های یک جامعه و خدایان یک جامعه می خواهد اقدام کند؛ نمی تواند نگران این باشد که مردم خوششان می آید یا بدشان می آید، چون می خواهد تغییر اخلاق بدهد، تغییر ارزش بدهد. کسی که نگران این است که ارزش های جامعه مرا قبول می کند یا نمی کند، این چه گونه می تواند با این ارزش ها مقابله کند. بنابراین ما اگر وارد مقیاس اقامه دین می شویم که این لباس، لباس اقامه دین است، باید تلاش کنیم که نگران حرف و حدیث ها نباشیم. دنبال این باشیم که آنچه وظیفه ما در مقابل اقامه دین و تحول وضعیت اجتماعی به یک وضعیت مطلوب تری است، آن کار را و ماموریت را به خوبی انجام بدهیم و طبیعتاً باید این امر را از خانواده خودمان شروع کنیم.

- ضرورت توجه بیشتر به تهذیب خانواده در بین روحانیون

نکته ای که گاهی راجع به ما روحانیون دیده می شود، برای خانواده های خودمان کم سرمایه گذاری می کنیم و این خوب نیست، خانواده های ما باید نمونه های تربیت در جامعه باشند، البته این طور نیست اگر آدم سرمایه گذاری کرد همیشه نتیجه بگیرد، ولی رها کردن این امر صلاح نیست؛ یک گل را وقتی یک باغبان می کارد رها نمی کند؛ رها کند، علف هرز دورش جمع می شوند ما برای تربیت اجتماعی خانواده های خودمان باید تلاش کنیم، آنها را بسازیم، الگو بشوند، آنها بتوانند ما را و ماموریت های ما را بپذیرند ، مشتاقانه با ما همکاری کنند سرمایه گذاری و اخلاق می خواهد، ما باید به آن فکر کنیم ان شاء الله خدای متعال به ما کمک کند که بتوانیم این قدم ها را برداریم.

- توصیه به دائمی بودن تلبس

توصیه می کنم، وقتی این لباس را می پوشیم، لباس سربازی است، لباس
وقتی این لباس را می پوشیم، لباس سربازی است، لباس اقامه است، یا نپوشیم یا تصمیم مان این باشد که تا آخر عمر این لباس اقامه را تن مان بیرون نیاریم. این طور نباشد که الان می پوشیم بعد خدای نکرده بعد از مدتی این لباس را بیرون می آوریم.
اقامه است، یا نپوشیم یا تصمیم مان این باشد که تا آخر عمر این لباس اقامه را تن مان بیرون نیاریم. این طور نباشد که الان می پوشیم بعد خدای نکرده بعد از مدتی این لباس را بیرون می آوریم. لباس پوشیدن واجب نیست، البته به گمان من بسیار کار پرفضیلتی است، عرض کردم ورود به میدان اقامه است. معنایش این است که انسان پرچم اقامه به دست می گیرد این لباس، لباس اقامه است. هر که تنش می کند یعنی من در صدد اقامه دین هستم، به اندازه توان خودم در صدد برپایی پرچم توحیدم، این لباس که به اصطلاح لباس خدمتگزاری به آستان مقدس حضرت و خدمتگذاری در محیط اقامه است، باید بنایمان بر این باشد که ان شاء الله وقتی پوشیدم، هیچ وقت بیرون نیاوریم. به گونه ای باشد که ان شاء الله حضرت ما را بپذیرند.
ما گاهی غفلت هایی می کنیم که آن غفلت ها موجب می شود ما را از این محیط اقامه بیرون کنند؛ آن غفلت ها را مواظب باشیم، شاکر این حقیقت باشیم، یک روحانی از اساتید بسیار خوب بودند خدا رحمت شان کند، یک بزرگواری یک روحانی آمد، خیلی منفعل بود از این که برخوردهای مردم گاهی تند می شود، من گفتم شما چرا لباس پوشیدی، چرا روحانی شدی، آن آقا می فهمید، کسی که لباس اقامه می پوشد معنایش این است می خواهد ارزش های اجتماعی را تغییر بدهد، خب درگیر می شود با ارزش های دیگران، باید شرح صدر برخورد با این مواضع را داشته باشد، چهار نفر به آدم ممکن است چیزی هم بگویند، این نباید ذره ای در شما انفعال ایجاد کند، توقعات افزایش پیدا می کند، البته احترامات هم افزایش پیدا می کند. نه احترامات برای شما اوج ایجاد کند نه انتقادات؛. آدم باید وظیفه خودش را انجام بدهد همان که امام -رضوان الله تعالی علیه- به مرحوم بهشتی فرموده بودند؛ فرموده بودند گوش کنید مردم چه می گویند، همه شان دارند به نفع من درود می دهند، شعار می دهند،اگر همه شان بر علیه من شعار هم بدهند، وضعیت من فرق نمی کند. تکلیف خودرا انجام بدهید.
خدای متعال به ما کمک کند هم خودمان ساده زیست باشیم هم بنایمان را بر این بگذاریم که روی تربیت خانواده هایمان ان شاء الله کار کنیم، از خدا کمک بخواهیم که آنها با ما همراه بشوند و ان شاء الله به ما کمک کنند بر این که بتوانیم محیط زندگی خودمان یک محیط نورانی قرار بدهیم و تلاش کنیم بر این که هم بصیرت نسبت به جبهه دشمن پیدا کنیم هم عالم به علوم اهل بیت -علیهم السلام- بشویم و هم وارد طراحی عظیم برای درگیری با دشمن بشویم. ان شاء الله سرمایه های خودمان را خرج اقدامات بزرگ بر علیه دستگاه شیطان و دستگاه ابلیس کنیم و خلاصه اش هم این است ان شاء الله تلاش کنیم عالم ربانی بشویم. و برنامه ریزی کنیم برای اینکه مکائدی که شیطان در سر راه ما قرار می دهد آن مکائد را از بین ببریم.
همه نقشه های شیطان را رصد کنیم، تدبیر جامعه کنید، شیطان می خواهد شما را برای کارهای کوچک خرج کند ، ان شاء الله خودمان را آماده کنیم برای کارهای بزرگتر و برداشتن بارهای بزرگتر، شیطان می خواست حضرت موسای کلیم را خرج سرباز بنی اسرائیل کند؛ مأمون از امام رضا پرسید این با عصمت چطور می سازد؟ حضرت فرمودند که هذا من عمل الشیطان معنایش این است که این برنامه و صحنه سازی را شیطان مقابل حضرت موسی پیش آورد که موسی کلیم قبل از اینکه به نبوت برسد شاگری شعیب را کند، درگیر بشود و در این درگیری خرج یک سرباز بشود.
ان شاء الله خدای متعال به همه ما توفیق بدهد که آن چه وظیفه ما هست در این مسیر به خوبی انجام بدهیم و قدر این نعمتی که خدا به ما داده و به ما اجازه داده که لباس اقامه دین را بر تن کنیم بدانیم؛ خودمان را برای این مأموریت بزرگ لحظه به لحظه بیش از پیش آماده کنیم. ان شاء الله خدای متعال به همه ما توفیق برخورداری بیشتر از حقیقت ولایت امام زمان ارواحنا فداه را عنایت کند.
Share/Save/Bookmark