بهمنظور تثبيت و نهادينهسازي تجربيات موفق مديريتي سپاه و ايجاد تغييرات بنيادين در رويكردها و روشهاي نامناسب رسوبيافته در اين سازمان، طرح تحول همهجانبه و توسعه هدفمند پيريزي گرديد تا اين نهاد از يك رويكرد كلاسيك و كليشهاي به رويكردي كارآمد، ويژه و نامتقارن و متناسب با الگوي علوي حركت كند و به لحاظ سازماني همچنان از ساختاري انقلابي و اسلامي برخوردار باشد. يكي از موضوعاتي كه ميتواند در اين تحول مدنظر باشد، نگرش واقعبينانه به الگوهاي مديريتي است كه سپاه پاسداران در اين فرايند نيازمند آن است. براي برطرف ساختن اين خلاء، چندين رويكرد قابل بررسي است. از جمله: توجه به الگوها و نظريههاي مديريت علمي رايج و روز دنيا يا بازگشت به اصول و مباني اسلامي و انقلابي. بهطور طبيعي رويكرد اول با توجه به ماهيت اسلامي نظام، مدنظر مسئولان و فرماندهان سپاه نيست. البته اين به معني نفي و بيتوجهي به يافتههاي علمي و انديشه بشري در حوزه مديريت نيست. همچنين به اين معني نيست كه از يافتههاي علمي دنيا بينياز هستيم بلكه به اين معني است كه رويكرد ما از يك سو متكي به مباني و اصول انسانشناسي، شناختشناسي و روششناسي اثباتگرايانه علوم انساني روز دنياست و از سوي ديگر متكي بر روح حاكم بر سپاه است كه خواهان نوعي مديريت برخاسته از انديشههاي ناب اسلامي و انقلابي است، به نحوي كه بتواند به نيازهاي سپاه پاسخ دهد و به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي بينجامد. در رويكرد دوم اعتقاد بر اين است كه مديران و فرماندهان سپاه بايد با روشها و فنون انقلابي و اسلامي مديريت آشنا شوند و خود را در روشها و تئوريهاي كلاسيك و وارداتي محصور ننمايند. براي تحقق اين مسئله مهم، لازم است تا ما از اصول مديريت اسلامي استفاده كنيم اما بايد ديد كه در اين مسير با چه چالشهايي روبهرو هستيم؟ و خلاء مديريتي در اين حوزه چيست؟