سياستگذاريهاي عمومي بريتانيا در حوزه زبان آموزي
10 مرداد 1391 ساعت 12:45
آكادمي علوم انساني و علوم اجتماعي بريتانيا طرح تحقيقاتي را راه اندازي كرده است كه در آن به بررسي ظرفيتهاي زباني بريتانيا، در حال حاضر و در آينده با توجه به تغييرات سريع جهاني خواهد، پرداخت. اين طرح به بررسي چگونگي استفاده از ظرفيتها و استعدادهاي زباني در سياست گذاري عمومي بريتانيا چه در بخشهاي دولتي و چه خصوصي دخيل در اين سياست گذاريها ميپردازد.
گروه نظارت بر اين طرح توسط كميته رهبري شامل سرآيور رابرتس، پروفسور سيلور هولز، پروفسور ديمن هلن سارا والس، پروفسور گراهام فورينس، دريابان سيمون ليستر و دكتر روبين نيبلت ميباشد.
٭ شرايط و ضوابط مرجع براي بررسي به شرح زير است:
۱. ارزيابي نياز بخشهاي دولتي به زبان و حوزههاي تخصصي با توجه به ضرورت متون سياسي ـ اجتماعي و اقتصادي جهاني و تمركز بر گستره بخشهاي دخيل در سياست گذاريهاي عمومي از جمله دولت، نيروهاي نظامي، تجارت و ديگر بخشهاي غير دولتي
۲. فراهمسازي زمينه مطالعات زباني با توجه به نيازهاي كشور بريتانيا
۳. بررسي مقايسه اي مسائل و فعاليتهاي مشابه فرامرزي
۴. ارائه نظرات و پيشنهادات به دولت و HELs براي ايجاد و پيشرفت ظرفيت بريتانيا در زمينههاي زباني و حوزههاي تخصصي در حمايت از سياست گذاريهاي عمومي
اين آكادمي از بخشهاي مختلف دولتي، خصوصي، تجاري، NGOها نيروهاي نظامي و انتظامي استقبال ميكند. فرصت اعلام همكاري تا پايان ۳۱ جولاي ۲۰۱۲ (۱۰ مرداد) ميباشد.
اشاره:
٭ درباره اعضاي كميته نظارت:
سر آيور رابرتس: رئيس ترنتي كالج آكسفورد و سفير پيشين بريتانيا در يوگسلاوي، ايرلند و ايتاليا بود. وي در سال ۲۰۰۰ به لقب شواليه مفتخر شد. رابرتس در ليورپول به دنيا آمد و تحصيلات خود را در كالج سنت مري و دانشگاه آكسفورد به پايان رساند و مدرك زبانهاي مدرن را در سال ۱۹۶۸ دريافت كرد. او رئيس شوراي مؤسسه بريتانيا در رم (شعبه آكادمي علوم انساني و علوم اجتماعي) و همچنين عضو «صندوق ونيس اِن پريل» ميباشد.
پروفسور سلو هولز: استاد مطالعات جهان معاصر عرب خالد بن عبدالله آل سعود در مؤسسه شرق شناسي دانشگاه لندن ميباشد.
زمينههاي تحقيقاتي وي عبارتاند از: زبان عرب، تاريخ، گويشها، تحولات مدرن، تاريخ زبانشناسي، جغرافياي گويشها، مردم نگاري شبهه جزيره عربستان، ادبيات بومي زبان عربي و فرهنگ عامه
پروژههاي كنوني وي شامل، گويشها و فرهنگ شرق و جنوب شرق عربستان، شعر بومي و داستانهاي شفاهي جهان عرب، تغييرات زبانشناختي اجتماعي در جهان مدرن عرب.
ديمن هلن سارا والس: كارشناس مطالعات اروپا در بريتانيا و استاد پيشين مدرسه اقتصاد لندن ميباشد. وي همسر بارون ويليام والس آكادميسين، سياستمدار و نويسنده بريتانيايي است. بين سالهاي ۶۷ ـ ۱۹۶۳ وارد دانشگاه آكسفورد شد. وي يك صدمين رئيس مؤسسه مطالعات اروپا در مدرسه اقتصاد لندن و استاد ميهمان دانشگاه ساكس ميباشد. در سالهاي ۲۰۰۶ـ ۲۰۰۱ وي مدير مركز مطالعات پيشرفته «رابرت شومان» در فلورانس بود. از جمله تأليفات وي: سياستگذاري در اتحاديه اروپا ويراست پنجم، ديدگاه، آرا و وتوها: ارزيابي مجدد مطالعه توافقنامه لوگزامبورگ... شوراي وزيران اتحاديه اروپا
پروفسور گراهام فونيس: استاد زبان و ادبيات آفريقا در مدرسه مطالعات مشرق زمين و آفريقا ميباشد و همچنين از سال ۲۰۰۸ مدير روابط عمومي اين مدرسه ميباشد. فونيس عوض آكادمي بريتانيا در بخش مطالعات آفريقا است. وي اولين سردبير مجله مطالعات فرهنگ و پايه گذار انجمن بين المللي ادبيات شفاهي آفريقاست.
زمينههاي تحقيقاتي وي عبارتاند از زبان و ادبيات آفريقا، ادبيات تطبيقي آفريقا، زبان هَوُسَ (زبان كشورهاي نيجريه، نيجر، بنين، غنا، كامرون و سودان)، ادبيات و زبانشناسي و فرهنگ و زبان نيجريه، ادبيات شفاهي.
وي كميسر كميسيون بورسيه كشورهاي مشترك المنافع و عضو بسياري از مؤسسات آموزشي و تحقيقاتي در بريتانيا و آفريقا ميباشد.
روبين نيبلت: در ژانويه سال ۲۰۰۷ به عنوان مدير «چاتم هاوس» انتخاب شد. پيش از آن وي در سالهاي ۲۰۰۶ـ ۲۰۰۱ معاون مدير اجرايي مركز مطالعات استراتژيك و بينالملل بود. مهمترين زمينههاي تحقيقاتي وي شامل اتحاد اروپا، روابط اقيانوس اطلس و سياست خارجي بريتانيا و آمريكا ميباشد. از جمله پروژههاي اخير وي ميتوان به بازنگري جايگاه بين المللي بريتانيا، و بازانديشي در نقش بين المللي آمريكا اشاره كرد. زمينههاي تخصصي وي ميتوان به تفسير تحولات كليدي بين الملل، سياست خارجي بريتانيا، سياستهاي داخلي و سياست خارجي آمريكا، امنيت اقتصادي و سياسي اروپا اشاره كرد.
وي نيز به زبانهاي فرانسه و اسپانيايي تسلط كامل دارد.
ـ چاتم هاوس با نام كامل «مؤسسه سلطنتي مطالعات بين الملل» يك سازمان غير دولتي و مركز پژوهشي در شهر لندن است كه به تحليل چالشهاي استراتژيك ميپردازد. از چاتم هاوس به عنوان انديشگاه سياست خارجي بريتانيا ياد ميشود.
تحليل:
سالهاي دراز است که استعمار با تکيه بر تفوق تکنيکي اش بر دنيا فرمان ميراند، اما از وقتي که استعمار خود را تمدن معرفي کرد، لازم آمد تا غارت خلقهاي تحت تسلطش را در قالب ( فلسفي) هم بگنجاند وايدولوژي استعماري پديدآمد يعني رسالت پخش تمدن در جهان! اما تمدن تنها تکنيک نيست، پس استعمار با اختراع افسانه ها، جعل تاريخ و فرهنگ جوامع، تمام ريشههاي بومي را به يک جامعه، به يك سنت، به يك قوميت وبه يک تاريخ وصل ميکند، يکي پس از ديگري بريده ميشود، که اين تنها از راه شستشوي مغزي، همگاني و سيستماتيک ميسر است.
انگليسها پس از اشغال شبه قاره ي هند نخست در ١٨۴۴ م زبان اردو را به جاي زبان پارسي پيش کشيدند. آنها نهضت زبان پارسي را يک جهش خطرناک فرهنگي وسياسي ضد منافع استعماري خود شناسايي نمودند.آگاهانه در پي نابودي زبان پارسي اقدام کردند. تاآنکه درسال ١٨٣٨ م. «چارلز تري ويليان» ناگهان زبان انگليسي را زبان رسمي مستعمرهي خود اعلام و کاربرد زبان پارسي را منع كرد.
مهمترين نکته اينست که زبان و آداب و رسوم و افکار و عقايد و قوانين استمعارگر بايد بر جهان و يا دست کم بر بخشي که زير سيطرهاش قرار ميگيرد، حاکم باشد و به دنبال آن ادبيات و هنر و ديگر آثار فکري استعمارگر به ويژه از راه زبان امکان ورود و انتقال بيابد، استعمار و به پيروي از آن، استعمار نو با تحميل زبان خود، کوشش داشته و دارد که خصوصا زبان کشور زير سلطه و نيز زبانهاي ديگري را که رقيب خود ميداند کنار بزند و محيط فرهنگي کشور زير سلطه را ميدان تاخت و تاز فرهنگي و تمدني خود بسازد.
کوشش براي از ميان بردن زبان عربي در کشورهاي اسلامي، يکي از نمونههاي بارز اين ماجراي خطرناک بوده است. ميدانيم که استعمار در الجزاير، زبان عربي را زبان خارجي تلقي ميکرد و با آن به جنگي مرگ آور دست زده بود.در شعاع سيصد کيلو متري يک مدرسة فرانسوي، کليه مدراس عربي را ميبست، چون به خوبي دريافته بود که تعليم زبان مادري به خردسالان الجزايري موجب ميشود آنها از چنگال عقدهء حقارت بدر آيند و تعليم و تربيت طبيعي و عقلاني تاريخي الجزايريان تجديد بنا شود.
کوشش ديگري که استعمار پس از شکست خود، بدان دست ميزند اين است که زبان خود را دست کم به عنوان زبان دوم پس از زبان اصلي کشور پا بر جا نگهدارد و تلاش ميکند که زيان سومي وارد ميدان نشود.
و اما امروز ...
شايد بتوان نمونه بارز و مهم سياستگذاري در بخش زبان در بريتانيا را بي بي سي ناميد.
«بخش جهاني بي.بي.سي در دسامبر ۱۹۳۲ با عنوان «سرويس امپراتوري بي.بي.سي» فقط به زبان انگليسي و عمدتاً براي جذب مخاطبان انگليسي زبان در خارج از مرزهاي آن كشور آغاز به كار كرد. نامي پرابهت و پرمعنا در عصر استعمار و امپرياليسم كه طبعاً امروزه مسئولان اين شبكه ترجيح ميدهند تا آن را به فراموشي كامل سپرده و نام جديد «سرويس جهاني بي.بي.سي» را كه از سال ۱۹۸۸ جايگزين آن شده است، به كار برند. در واقع از همان ابتداي تأسيس در منشورها و اساسنامههاي مختلفِ سرويس جهاني مسئولان ارشد اجرايي بريتانيا از جمله در دستورالعملِ مصوبِ «كلمنت اتلي» نخستوزير وقت از حزب كارگر در سال ۱۹۴۶، ضمن تأكيد بر ضرورت توجه اين رسانه به پيروي از سياستهاي امپراتوري و منافع ملي آن كشور، در انجام كار خود مستقل عمل كنند. تجربهي تاريخي در كشورهاي مختلف نشان داده كه در صورت بروز اختلاف بين اين دو شعار يعني التزام به منافع ملي بريتانيا و استقلال عمل، مسئولان سرويس جهاني بي.بي.سي ترديدي در پيشبرد مورد اول به خود راه نخواهند داد.
مسئولان وزارت خارجهي بريتانيا و سرويس جهاني بي.بي.سي سالهاست به اين نتيجه رسيدهاند كه چرخ تبليغات راهبردي و ديپلماسي عمومي آن كشور با دروغپراكني مستقيم و مداوم نميچرخد. بي.بي.سي نيازي به دروغگويي آشكار و مداوم ندارد. اين شبكه سالهاست كه در پي جلبِ اعتمادِ مخاطب از طريق ارايهي گزارشهاي درست و ارائهي تصاوير غلط و ناكامل به مخاطبان خارجي تنها در مواقع لزوم و خاص است. بودجهي بخش جهاني نيز توسط وزارت امور خارجه بريتانيا پرداخت ميشود. برنامههاي سرويس جهاني بيبيسي به ۳۳ زبان از جمله فارسي پخش ميشود.
در گزارش مجلس لردها يا اعيان بريتانيا در بررسي منشور سرويس جهاني بي.بي.سي در دورهي پارلماني سالهاي ۲۰۰۵ـ ۲۰۰۶ چنين آمده است: «وزارت امور خارجه تأمينكنندهي مالي سرويس جهاني است و توافق رسانهاي بين بي.بي.سي و وزارت خارجه تعيينكنندهي اهداف راهبردي سرويس جهاني بي.بي.سي است. اين [توافق] سرويس جهاني بي.بي.سي را متعهد ميسازد كه برنامههاي توليد و پخش شده و اولويتهاي رسانهاي خود را براساس قراردادش با وزارت امور خارجهي بريتانيا تنظيم كند. همچنين وزارت امور خارجهي نقش تصميمگير و مدير دربارهي شيوهي كاركرد سرويس جهاني بي.بي.سي خواهد داشت». بنابراين سرويس جهاني بي.بي.سي در چارچوب يكي از ابزارهاي ديپلماسي عمومي بريتانيا عمل ميكند و در قالب سياست هماهنگ نهادهاي مختلف بريتانيا براي اهداف كلان راهبردي و درازمدت بريتانيا اقدام مينمايد. در اين راستا تمامي فعاليتهاي راهبردي و اساسي سرويس جهاني بي.بي.سي و يا شوراي فرهنگي بريتانيا (بريتيش كانسيل) منطبق بر سياستهاي دولت بريتانيا ميباشد؛ هر چند كه در امور زودگذر و برنامههاي كوتاهمدت از تاكتيكهاي مورد نظر خود نيز ميتوانند استفاده كنند. آنچه براي دولتِ بريتانيا مهم است اين است كه از طريق اين دو بازوي رسانهاي و فرهنگياش به اهداف نهايي و فتح قلوب و اذهان مخاطبان در خارج از مرزهاي بريتانيا به هر طريق ممكن، ولو دادن امتياز و ضررهايي در كوتاه مدت، دست يابد. به علاوه بخش جهاني بي.بي.سي از نظر اداري نيز رسماً زير مجموعه و تحت دستگاه ديپلماسي لندن محسوب ميشود و سياستهاي كلان آن مرتباً به شكل مستقيم يا غيرمستقيم تحت نظارتِ مسئولانِ دولتي يا نمايندگان آنان قرار دارد. مسئولان بي.بي.سي در شرايطي اصرار بر استقلال سرويس جهاني خود دارند كه براي تصويب و اجراي برنامههاي مختلف خود نيازمند ارايهي طرحهاي خود به مسئولان قانونگذاري و اجرايي بررسي و تأييد مستقيم پارلمان از طريق بخش ديپلماسي عمومي كميسيون خارجي و وزارت خارجه آن كشور هستند.
کد مطلب: 104
آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcic5az2t1au.bct.html
فرهنگستان علوم اسلامی قم https://www.foeq.ir