گفتاری از استاد سیدمنیرالدین حسینی

تحقق اسلام ناب؛تأسیس یا ترمیم بانکداری اسلامی؟/بخش اول

بخش اول

شبکه اجتهاد , 19 آبان 1391 ساعت 22:01

در شهریور ماه ۱۳۶۷ و در حیات پربرکت امام خمینی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی که چند سال بیشتر از تاسیس آن نگذشته بود در آن ایام اولین «مجمع بررسی های اقتصاد اسلامی» با دبیری آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی را در مشهد برگزار نمود. در این سمینار که شخصیت‌هایی چون آیات سیدمحمود هاشمی شاهرودی، حسینعلی منتظری، سیدکاظم حائری، عمید زنجانی، محمدعلی تسخیری، و نیز محمد مجتهد شبستری و دیگر افراد حضور داشتند، مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی پیرامون «ضرورت تاسیس بانکداری اسلامی» به ایراد سخن پرداخت که متن آن از کتاب «مجموعه مقالات فارسی» چاپ ۱۳۷۰ تقدیم خوانندگان می‌شود.


بارالها کلماتی را به زبان ما جاری فرما که در قیامت از مشاهده آن خرسند باشیم، بارالها کلماتی را به زبان ما جاری فرما که در قیامت در محضر منور حضرت ثامن الحجج صلواة الله علیه شرمنده نباشیم، بارالها کلمه اسلام را بر سراسر جهان بگستران، کلمه کفر را از زمین بردار، آنچه به ولیت وعده فرموده‌ای هر چه زودتر به وی عنایت بفرما، نایب رشید ولیت امام خمینی را در همه ابعاد مؤید و منصور بدار.

آنچه را که از آقایان محترم انتظار توجه دارم این است که در امر فرهنگ و در کارهای تحقیقاتی که انجام می‌دهیم خود را ملزم به پاسخگویی به درخواستهای ولی‌فقیه (که از طرف اسلام و از طرف حضرت بقیة الله الاعظم مسئولیت هدایت جامعه را برعهده دارند) بدانیم، یعنی چنانچه ایشان بفرمایند که: «من به عنوان مسئول رهبری رشد تقرب جامعه به طرف خدای متعال، دچار این مشکل تبلیغی نسبت به اسلام هستم و در این رابطه از مسلمین استنصار می‌کنم» همه خود را جهت پاسخگویی به این مطلب موظف بدانیم، یعنی نباید این‌گونه باشد که به محض این که ملاحظه کردیم بعضی از فرمایشات ایشان در امور اجرایی انجام نمی‌شود، همه معترض باشیم که چرا اجرا نشد و انتظار اجرا داشته باشیم؛ اما در آنجا که نوبت به خودمان می‌رسد نسبت به انجام فرمایشات رهبری بی‌تفاوت باشیم و حتی به اندازه یک احتمال که به ذهن یکی از ما می‌رسد هم قابلیت طرح نداشته باشد!

مشکلی را که ایشان (ادام الله ظله علی رؤوس المسلمین) در پیام حج سال ۶۶ و در پیام پذیرش قطعنامه و در قضیه تسلیت به مناسبت شهادت شهید عارف حسینی که نزدیک به برگزاری این سمینار بود، کراراً طرح کرده و نسبت به حل آن تاکید فرموده‌اند؛ تفکیک اسلام آمریکایی از اسلام ناب محمدی (ص) است که در قضیه اخیر خون امثال شهید عارف حسینی را به گردن عدم تفکیک همین مطلب و تبیین نشدن نظام اسلامی و نظام معاش اسلام قرار دادند.

اما چه کسانی مسئول این تفکیک و تبیین بوده‌اند؟ آیا این امر را بقالها و بزازها عهده‌دار بودند؟! یا این امر بر گردن کسانی است که عهده‌دار امر فقه در جامعه می‌باشند؟
قدر مسلم این است که چنین مطلبی در کتاب‌های چنین و چنان که در دانشگاه یا در حوزه نوشته شده است حل نگردیده و دلیل آن تاکیدهای زیاد ایشان بر روشن کردن مطلب است؛ آیا ایشان خود اطلاع ندارند که این کتابهای دانشگاهی در دنیا چاپ و تدریس می‌شود؟ آیا نمی‌دانند که رساله ایشان را می‌توان به انگلیسی ترجمه نمود و چاپ و توزیع کرد؟

آیا استنصار معظم له برای انجام چنین کارهایی است؟ آیا می‌توان پذیرفت که مقام رهبری از چاپ کتب تطبیقی از احکام و قواعد دانشگاهی بی‌اطلاعند و خواستار انجام چنین کارهایی برای تفکیک اسلام ناب محمدی(ص) از اسلام آمریکایی هستند؟ آیا ایشان از متوسط افراد جامعه کمتر می‌فهمند؟!

من در این رابطه قضیه‌ای را که منسوب به حضرت امام است ذکر می‌کنم:
زمانی گروهی از هنرمندان و تهیه‌کنندگان فیلمهای صامت به محضر ایشان رفته بودند، حضرت امام خطاب به این عده فرموده بودند: «من به نظرم می‌آید که از متوسط جامعه کمتر چیز نمی‌فهمم و از این فیلمهای شما هم من چیز نفهمیدم» یعنی اینها به درد مردم نمی‌خورد. حال می‌توان باور کرد که مقام رهبری از متوسط اطلاعات حوزه و آنچه که چاپ و نشر شده و به زبانهای دیگر ترجمه گردیده اطلاع ندارند؟ پس مسأله چیست و مشکل کجاست که هنوز لاینحل مانده است؟

در اینجا می‌خواهم نکته ظریفی را عرض کنم و توجه آقایان فقها شکرالله مساعیهم الجمیله و ایدهم الله تعالی را به آن جلب کنم و آن این است که این بزرگواران در دقت برای اینکه بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری احکام الهی را از متون وحی استخراج کنند، نهایت سعی و تلاش خویش را کرده‌اند و زحمات بسیاری را در جهت تعبد به وحی و تسلیم بودن در برابر آن کشیده‌اند و من مفتخرم که به عنوان یک پادو در حریمشان خدمت کرده و به ایشان دعا می‌کنم و این امر را من باب تعارف عرض نمی‌کنم.

اکنون باید دید که آیا برای مرحله دوم یعنی مرحله تطبیق کاری انجام گرفته است؟ یعنی آیا در مورد احکامی که ناظر به موضوعات کلی الهی هست دقت شده است؟ معنای نکاتی که آقای مروارید و آقایان دیگر فرموده‌اند این است که باب تلاش و کوشش و اجتهاد در فرمان‌برداری و خدمتگزاری به نبی اکرم (ص) مسدود نیست و باید هم این تلاش‌ها بشود و البته بشر باید در این رابطه کار فکری و دقت کند؛ اما نمی‌توان گفت که چون این تلاش‌ها نشده و مثلا در باب بعضی از موضوعات کلی حکم استخراج نشده این بن‌بست ایجاد گردیده است؛ بلکه این نکته و مطلبی که من توجه آقایان علما و ورثه انبیا را به آن جلب می‌کنم می‌تواند علت بروز چنین مشکلی باشد.


کد مطلب: 327

آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcfiedmaw6d0.giw.html

فرهنگستان علوم اسلامی قم  https://www.foeq.ir