حجت‌الاسلام دکتر عبدالعلی رضایی؛

نقش انگیزه های مذهبی در تولید ملی و اقتصاد مقاومتی

8 مرداد 1396 ساعت 9:00

باید توجه داشت ساختارهای حوزه مدیریت منابع انسانی که عهده دار تشویق و توبیخ نیروی انسانی هستند اگر مبتنی بر روابط سرمایه داری طراحی شوند مسلما طرح شعار تولید ملی در جامعه انقلابی ما با شکست مواجه خواهد شد نمونه بارز آن صنعت خودرو است که حدود پنجاه سال از نه تنها ورود آن به ایران می گذرد که موفق به تولید ملی نشده ایم بلکه در مونتاژ هم حرفی برای گفتن نداریم. اما اگر جهت گیری تولید ملی بر پایه حفظ کرامت انسانی و انگیزه های جهادی شکل بپذیرد می توان انگیزه جهادی را در نیروی انسانی پشتوانه تولید قرار داد واز این انرژی لایزال در دستیابی به استقلال اقتصادی بهره برداری کرد و تولید را مضاعف نمود؛


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، حجت الاسلام دکتر عبدالعلی رضایی، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم، در یادداشتی به بررسی تولید ملی و اقتصاد مقاوتی پرداختند. ایشان در این یادداشت نگاهی به نقش انگیزه های مذهبی در این مقوله دارند.




***





«پس بخش مهمی از جهاد اقتصادی، مسئله ی تولید ملی است.اگر ملت ایران با همت خود، با عزم خود،با آگاهی و هوشمندی خود، با همراهی و کمک مسئولان، با برنامه ریزی درست بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند و در این میدان پیش برود، بدون تردید بر چالشهایی که دشمن آن را فراهم کرده است، غلبه کامل و جدی پیدا خواهد کرد. بنابراین مسئله ی تولید ملی، مسئله ی مهمی است.»

از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای -مدظله العالی- بر می آید که در شرایط فعلی کشور، تولیدملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، در واقع بخش عمده ای از طرح عملیاتی برای تحقق جهاد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی است.

باید توجه داشت که نظام جمهوری اسلامی از زیرساخت های مکتبی و اعتقادی ممتاز و منحصر به فردی برای تحقق اقتصاد مقاومتی و به تبع آن تولید ملی برخوردار است. بارزترین نمونه آن تحقق انقلاب اسلامی بر پایه اسلام ناب محمدی (ص) است. پی ریزی انقلاب اسلامی یک حرکت عظیم انسانی و وسیع در مقیاس جهانی بود که حضرت امام خمینی (ره) بعنوان یک رهبر مهذب و شجاع با دیدگاهی فراملی و جهانی، توانست انقلاب عظیم اسلامی را سازماندهی و رهبری کند، رژیم ستم شاهی را که غرق در روابط فساد و بی عدالتی بود، مضمحل نماید و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، و در ادامه انقلاب اسلامی توانست جنگ تحمیلی هشت ساله جبهه استکباری علیه نظام نو پای اسلامی را مدیریت و اداره کند و با صرف کمترین هزینه مادی موفق به کنترل و مدیریت آن شود. لذا از این تجربیات باید بعنوان یک نمونه موفق در حوزه مدیریت منابع انسانی استفاده کرد و باید مورد مطالعه و دقت کارشناسان این حوزه قرار گیرد تا در نهایت این تجربیات موفق تبدیل به یک دانش صریح و متقن گردد.

برای مثال در جنگ تحمیلی هشت ساله عراق و متحدین عربی، اروپایی و آمریکایی علیه جمهوری اسلامی نکات مهمی وجود دارد و آن نگاه مدیران ارشد نظامی امثال شهید همت و شهید باکری و دیگر مدیران جنگ به انسان و مدل منابع انسانی بود آنان نیروی انسانی را چگونه سازماندهی و اداره می کردند؟ چرا آنها نظام انگیزه های الهی انسان را نسبت به ابزار و منابع مقدم قرار می دادند؟ البته باید متذکر شد که نمونه هایی در نظام های مادی نیز در تاریخ وجود دارد. که آنها هم باید در بخش مطالعات تطبیقی مورد مطالعه قرار بگیرند از جمله یک نمونه آن ژاپن بود که بعد از جنگ دوم جهانی برای ساختن کشورشان جانفشانی های مثال زدنی از خود نشان دادند. مثلا زمانی که کارگران برای نصب دکل های بلند کارخانجات بالای دکل می رفتند تا زمانی که توان در بدن داشتند به کار و تلاش مشغول بودند و هر زمان که از شدت خواب و خستگی بی هوش می شدند، از روی دکل سقوط می کردند و جانشان را از دست می دادند و نفر بعدی کار را ادامه می داد. این نیروی انسانی با چه انگیزه ای کار می کرده که تا این حد حاضر بوده جانش را فدای آرمانش کند. تولید ملی برای آنها تنها یک مسئله درونی و شخصی نبود بلکه تبدیل به یک آرمان شده بود. آنها به خاطر آرمان هایشان حاضر بودند جان خود را از دست بدهند. لذا آثار آن نوع انگیزه ، تفکر و عمل امروز در اقتصاد فعال جامعه ژاپن قابل ملاحظه است.

نمونه دیگر از شدت انگیزه کار در کشور آلمان بود که بر اساس شعار نژاد پرستی شکل گرفت و بر آن اساس توانستند در انگیزه منابع انسانی چنان توسعه ای ایجاد کنند که به پیشرفت های شگرفی دست یافتند و در جنگ دوم جهانی بیش از نصف دنیا را تصرف کردند.

پس تأثیر انگیزه ملی گرایی و نژاد پرستی دو نمونه ای است که در دنیای مادی بوسیله آن توانستند در انگیزه تولید جهش چشمگیری ایجاد کنند. حال پرسش این است که چرا نتوان با قدرت انگیزه برخواسته از مکتب اسلام و تشیع که در هر صورت -کمی و کیفی - بسیار قوی تر از انگیزه های ملی گرایی و نژاد پرستی است. حضرت امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه و مجتهد اسلام شناس و زمان شناس توانست با بهره گیری از انگیزه های مذهبی مردم، انقلابی بزرگ و منحصر به فرد را - علی رغم خواست جامعه جهانی - طراحی ، راهبری و به پیروزی رساند و براساس همین نظریه توانست جنگ تحمیلی را مدیریت و اداره کند، اما متأسفانه هرگز این تجربه در مجامع علمی حوزه مدیریت منابع انسانی مورد مداقه علمی قرار نگرفت و تئوریزه نشد و این تجربیات و دست آورد ها مستند سازی و مستند نگاری علمی نگردید و تبدیل به دانش صریح نشد. حال سوال این است چه عاملی باعث شد که افرادی مثل شهیدان همت، زین الدین، باقری، بروجردی و صدها نمونه دیگر که تا قبل از انقلاب و جنگ به حساب نمی آمدند، توانستند در یک الگوی مدیریت انقلابی و جهادی کارهای خارق العاده و بزرگی را در جنگ انجام دهند که با معادلات مدیریتی متداول قابل اندازه گیری نیست؟ به نظر می رسد ظهور و بروز این مسئله به ظرفیت مکتب اسلام در پرورش نظام انگیزه های انسانی بر می گردد. هرگاه نظام انگیزه های مذهبی رسمیت یابد و سامان داده شود، در نیروی انسانی قدرت ایثار، نوآوری، خلاقیت و کار با کیفیت بالا پیدا می شود. اما باید متمرکز شد که بر اساس کدام گفتمان (سرمایه داری و یا انقلاب اسلامی) به مقوله تولید ملی پرداخته شود. اگر به تولید ملی بر اساس گفتمان سرمایه داری و الگوی سود محوری دنبال می خواهد دنبال شود این الگوی قطعا در ایران اسلامی موفق نخواهد شد. اما اگر تولید ملی براساس گفتمان انقلاب اسلامی که بر پایه استقلال و نفی سلطه سرمایه داری و بر مبنای صیانت، عدالت و بهره وری عمومی مطرح است قطعا به موفقیت دست خواهیم یافت اما لازم است مفاهیم، ساختارها و روابط اقتصادی موجود بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی دگرگون و ساماندهی جدید شوند.

باید توجه داشت ساختارهای حوزه مدیریت منابع انسانی که عهده دار تشویق و توبیخ نیروی انسانی هستند اگر مبتنی بر روابط سرمایه داری طراحی شوند مسلما طرح شعار تولید ملی در جامعه انقلابی ما با شکست مواجه خواهد شد نمونه بارز آن صنعت خودرو است که حدود پنجاه سال از نه تنها ورود آن به ایران می گذرد که موفق به تولید ملی نشده ایم بلکه در مونتاژ هم حرفی برای گفتن نداریم. اما اگر جهت گیری تولید ملی بر پایه حفظ کرامت انسانی و انگیزه های جهادی شکل بپذیرد می توان انگیزه جهادی را در نیروی انسانی پشتوانه تولید قرار داد واز این انرژی لایزال در دستیابی به استقلال اقتصادی بهره برداری کرد و تولید را مضاعف نمود؛ شاهد این مدعی موفقیت نظام اسلامی در صنعت گسترده نظامی است که با فراهم آوردن شرایط برای ورود نیروهای انقلابی پا را فراتر از تولید ملی برداشته ایم. پس نتیجه می توان گرفت اگر در تحریک انگیزه نیروی انسانی انقلابی و مسلمان، متغیرهای مادی عامل اصلی قرار بگیرد قطعا شاهد تحقق رفتار جهادی در تولید ملی نخواهیم بود.

پس همان گونه که نیروی انسانی در دوران جنگ تحمیلی مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی توانستند، جنگ و اقتصاد جنگ را مدیریت کنند امروز هم می توانند سازندگی کشور را بر همان اساس به انجام رسانند. گروه های جهادی دانشجویان و طلاب بار دیگر با الهام گیری از رفتار انقلابی اوائل انقلاب مجددا تفکر مدیریت جهادی را به میدان عمل آورده و اقدام به بازسازی الگوی جهاد سازندگی و خودکفایی نموده اند. بیان این نکته دردآور هم خالی از لطف و عبرت نیست که متأسفانه اعتقاد مسئولین به تفکر الگوی سرمایه داری منجر به حذف ساختارهای انقلابی و جایگزین نمودن وزارت خانه و سازمان های غیر انقلابی در عرصه کار و سازندگی گردید که ثمره اش این شد که نهاد جهاد سازندگی را به عنوان تشکیلات موازی در وزارت جهاد کشاورزی ادغام نمودند و از جهاد سازندگی فقط اسمی باقی ماند و با اینکار انگیزه های مادی جایگزین انگیزه های دینی و جهادی در صحنه اقتصاد و سازندگی شد.
از طرف دیگر امروزه در نظام سرمایه داری شاهد یک فروپاشی اقتصادی هستیم این سیستم اقتصادی دچار چالش جدی شده و در مرحله سقوط اقتصادی قرار گرفته است عامل اصلی این فروپاشی حذف عدالت و کرامت انسانی در روابط اقتصادی جهانی است پس نه تنها کرامت انسانی در این ساختار از بین رفته بلکه نیروی انسانی همچون سوخت بنزین در راه توسعه سرمایه مصرف می شود و از بین می رود و انسانیت را به ورطه نابودی می کشاند.

حال سوال این است تولید ملی برای چیست؟ برای قدرتمند شدن؟ برای اقتدار آفرینی؟ اقتدار آفرینی برای چیست؟ حالا ما مقتدر شدیم، مثلا می خواهیم در حد آمریکا بشویم؟ آیا ما نیز همان دستاورد و پیامد را می خواهیم؟! یا اینکه تولید ملی را برای تکامل، تعالی و استقرار عدالت می خواهیم.

لذا مفهوم تولید ملی باید از فرهنگ دین و تکامل مورد نظر اسلام اخذ شود. یعنی ما تولید ملی را برای تعالی و برای تکامل در جریان پرستش حضرت حق می خواهیم. اگر نتوانیم نظام انگیزشی و نظام عاطفی انسان را بر پایه معنویت و عدالت مدیریت کنیم و نتوانیم تعریف جامع از آن ارایه دهیم، نتوانیم آموزش دهیم و نتوانیم آن را نهادینه کنیم، امکان ندارد که بتوانیم در مقیاس ملی و جهانی حرفی برای ارایه داشته باشیم. بنابراین از یک جامعه متعالی است که می توان انتظار تولید صنعت و تکنولوژی متعالی و ملی داشت. به نسبتی که فرآیند تولید برخورد از تعالی، عدالت، کرامت انسانی و سلامت باشد، می تواند به محصول متعالی دست پیدا کند. برژینسکی استراتژیست مدرن آمریکایی اوایل انقلاب در اجلاس ژنو گفته بود ما این مغالطه بزرگ ایران را می خواهیم به قضاوت بین المللی بگذاریم. ایرانی ها ما را شیطان بزرگ و ام الفساد خطاب می کنند اما به دنبال دستیابی به تکنولوژی ای که محصول کار همین شیطان بزرگ است، هستند.ما خطاب به ایرانی ها می گوییم از مادر فاسد، تکنولوژی فاسد تولید می شود و این تضاد رفتاری ایرانیان قابل درک نیست. اما ما یک پاسخ به این سخن ایشان داریم ما می گوییم به تکنولوژی نیاز داریم اما مقدم بر آن به تعالی و سلامت نیازمندیم لذا تکنولوژی مورد نظر ما با هندسه و جغرافیای دیگری با حد و رسم دیگری باید تولید شود. لذا برای دستیابی به آن تکنولوژی به نوعی متفاوت از اموزش و پرورش نیروی انسانی موجود نیازمندیم. البته در شرایط اضطرار از تکنولوژی موجود با مدل گزینش و بومی خودمان استفاده می کنیم و آن را در جهت پیشبرد اهدافمان بکار خواهیم گرفت.

امروز ما صیانت از مکتب و اعتلای کلمه توحید را بعنوان اصلی ترین هدف و محور پرورشی و تربیتی جامعه خود باید قرار دهیم، رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی، در دیدار مسئولین آموزش پرورش فرمودند: «آموزش و پرورش باید دانش آموزانی با خطرپذیری بالا تربیت کنند. لذا بحث تربیت منابع انسانی ما از این نقطه آغاز می شود. یعنی برای دفع تهاجم از کلمه توحید، افرادی را باید برای دفاع تربیت کنیم که قدرت خطرپذیری بالایی داشته باشند. اگر این قدرت خطرپذیری در نظام تربیتی و آموزشی ما وارد نشود، شجاعت و جسارت در تولید ملی به معنای مرزشکنی خط علم و تکنولوژی پیدا نمی شود.

شهید کاظمی در پژوهشگاه رویان مگر با چه اندوخته وسرمایه ای شروع به کار کرد؟ در ادبیات سرمایه محوری و مدلهای اقتصادی سرمایه داری رفتار شهید کاظمی اصلا قابل تحلیل نیست، که چگونه می توان در یک اتاق ۱۲ متری با مقدورات ابتدایی اقدام به تولید سلول های بنیادی کرد. این نحوه مدیریت و حرکت مبتنی بر انگیزه های مذهبی و انقلابی است که توانسته کارهای نا ممکن را ممکن کند اما این تجربیات هنوز تئوریزه نشده تا قابل انتقال و آموزش شود. لذا ما امروز در این مرحله با بحران نظریه پردازی مواجه ایم. ولو در تجربیات سال های گذشته موارد تجربیات زیادی وجود دارد که مبتنی بر جهت گیری های کلان و با تلاش و اراده جدی به نتیجه رسیده ایم. اما با گذشت نزدیک به ۳۰ سال هنوز بحث های دفاع مقدس را تئوریزه و تبدیل به نظریه دفاعی نکرده ایم. در بحث بهداشت و پزشکی هم فعالیت های خوبی انجام گرفته است. اما تجربیات طب و سلامت اسلامی را تئوریزه نکرده ایم. نظریه روشنی در این زمینه وجود ندارد تا براساس آن الگو سازی انجام گیرد. و برای آن شاخص اسلامی تولید کنیم. ما در ورود به مباحث منابع انسانی بحث را باید از حوزه مفاهیم و ساختارها شروع کنیم. حال سؤال این است آیا مفاهیم و ساختارهایی که امروز برای تولید ملی در اختیار داریم با هدف استقلال و رفع سلطه نظام استکباری طراحی شده است؟ پس اگر این جهت گیری ها و قیود بر اساس انگیزه های اسلام انقلابی در موضوع طراحی الگوی منابع انسانی مد نظر قرار بگیرد. سطح و مقیاس مباحث مربوط به منابع انسانی در افق جدیدی مطرح می شود و سرفصل جدیدی به حوزه منابع انسانی در دنیا اضافه خواهد شد.

بنابراین برای دستیابی به تولید ملی باید انگیزه های انقلابی، دینی و ملی را وارد عرصه تولید کنیم و تا مادامی حرکت جهادی در فعالیت های اقتصادی کشور به عنوان یک عمل عبادی، انقلابی و ملی به رسمیت شناخته نشود نمی توان در جنگ اقتصادی که دشمن استکباری علیه جمهوری اسلامی به راه انداخته است پیروز میدان شد.


کد مطلب: 958

آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcficd1aw6dt.giw.html

فرهنگستان علوم اسلامی قم  https://www.foeq.ir