در گفتگو با حجتالاسلام جمالی؛
بررسي رويكرد فرهنگستان علوم اسلامي قم به علم دينی
28 آبان 1394 ساعت 14:22
با فقه فردي تنها ميتوان به مسائل مستحدثه پاسخ گفت. در اين شرايط شما دچار يك انفعالي ميشويد كه در حال حاضر در جامعه رخ داده است. فقه ما بايد به تكامل برسد بايد بالنده شود. به تعبير رهبري فقه ما بايد به يك فقه تمدني و حكومتي مبدل شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، توليد علم ديني و مباحث مرتبط با آن، يكي از مهمترين مسئلههاي امروز فضاهاي علمي كشور و از نيازهاي عاجل انقلاب اسلامي محسوب ميشود.
در اين موضوع بين نهادها و مراكزي كه براي خود چنين رسالتي را در نظر گرفتهاند، تفاوت ديدگاههايي به چشم ميخورد و هركدام به گونهاي خاص به تفسير و تبيين اين مسئله ميپردازند. «فرهنگستان علوم اسلامي» قم يكي از اين نهادهايي است كه از ساليان پيش مشغول فعاليت در اين حوزه است و البته رويكرد آن به علم ديني تفاوتهاي محسوس رويكردي با ساير مراكز علوم ديني قم دارد. به منظور بحث حول بنيادهاي فكري و نوع نگرش خاص فرهنگستان در خصوص اهميت علم ديني با حجتالاسلام دكتر مصطفي جمالي، پژوهشگر و عضو هيئت علمي فرهنگستان علوم اسلامی قم به گفت و گو نشستيم.
براي شروع گفت و گو بفرماييد ريشه شكلگيري فرهنگستان علوم اسلامي و همچنين ضرورت تشكيل آن چه بوده است؟
فرهنگستان علوم اسلامي مبتني بر انديشههاي علامه سيدمنيرالدين حسينيالهاشمي است كه ايشان از شاگردان امام در نجف و جزو خبرگان قانون اساسي بودند. بعد از ايشان نيز تاكنون مديريت اين نهاد با حجتالاسلام سيد محمد مهدي ميرباقري است. فرهنگستان با يك رويكرد جامع و تمدني ابتداي انقلاب تأسيس شد و پي برد كه انقلاب سياسي بايد يك پشتوانه فرهنگي داشته باشد و الا آن آرمانها و شعارها روي زمين ميماند و مهمترين معضل ما در تمدنسازي در حوزه نرمافزار است و بايد نرمافزار اين تمدن را به وجود بياوريم. وقوع انقلاب فرهنگي كاري به مراتب سختتر و دشوارتر از انقلاب سياسي است. وقتي ميگوييم فرهنگ تنها منظورمان فرهنگ عمومي نيست بلكه فرهنگ تخصصي و بنيادي نيز مد نظر است. فرهنگستان در زماني تأسيس شد كه در دنياي آن روز تمدن مدرنيته هژموني خود را در جهان ايجاد كرده بود به گونهاي كه همه كشورهاي پيرامون مبتني بر علوم و نرمافزار آنها تنفس ميكردند. لذا اولين معضلي كه در برابر جامعه ديني ما قرار گرفت خارج شدن از اين هژموني بود و اينكه چگونه ميتوانيم الزامات آن تمدن اسلامي را ايجاد كنيم. اولين لازمه آن اين بود كه ساختارها و سازههاي تمدني ايجاد شود. ساختارهاي توزيع قدرت، ثروت، اطلاعات و فرهنگ را ايجاد بكنيم. ساختارهايي كه مبتني بر دين باشد چون قيد ما يك تمدن اسلامي است اگرچه اين قيد كار را قدري سخت ميكند ولي به همان ميزان چون بر مبناي دين است ضريب اطمينان را بالاتر ميبرد. انقلاب اسلامي تنها به انقلاب در ميان مرزها قائل نبود و سخن از تمدن عظيم اسلامي و توحيدي ميزد؛ به تعبير امام كه ما ميخواهيم پرچم لا اله الا الله را در قلل رفيع عالم به اهتزاز در بياوريم. سخن از تمدن اسلامي در همه عرصههاي گوناگون جهاني بود. انقلاب اسلامي آن نظام تك قطبي كه در حال رشد بود را از بين برد. تمدن ليبرال دموكراسي با از ميان رفتن بلوك شرق مدعي سروده شدن پايان تاريخ بود. انقلاب اسلامي اين موازنه را از ميان برد.
براي اينكه تمدن اسلامي به وجود بيايد چه گامهايي بايد در حوزه توليد نرمافزار برداشته شود و به طور خاص فرهنگستان چه ميخواهد بكند؟
انقلاب فرهنگي و تمدن ساز يك كار جدي است و نياز به صبر و حوصله فراواني دارد و امري زمانبر است همچنان كه در دنياي غرب زمان زيادي صرف ساخت تمدن آن شده است. از رنسانس تا عصر روشنگري تا هژموني فرهنگ غرب زمان زيادي گذشت و در طول اين مدت طولاني اسباب و وسايل تمدني آن ريشه دواند. براي خروج از هژموني تمدن غرب نياز بود تا ما علاوه بر توجه به وضعيت آرماني خود، به وضعيت دوران گذار هم توجه داشته باشيم. توليد علم و نرمافزار يك شبه صورت نميگيرد. علم با شعار به وجود نميآيد نيازمند به تلاش و پشتكار فراوان دارد. لذا بعضي از مؤسسات پژوهشي در حوزه توليد علم خود را به در حالت گذار تعريف كردند و بعضي ديگر از آنها يك كار بنياديتر را شروع كردند؛ به دنبال حل آن مشكل اصلي بودند. فرهنگستان علوم اسلامي اين رويه را دنبال ميكند تا مشكل و معضل اصلي در به وجود آمدن اين نرمافزار و ساخت تمدني را رفع كند. فرهنگستان از ابتدا متوجه شد در اداره جوامع امروز پيچيدگيهايي وجود دارد كه بسيار با گذشته متفاوت است. به طور مثال مسئله توسعه كه از مسائل جدي است به صورت هماهنگ و پيچيده و جامع همه حوزههاي بشري را در بر گرفته است. انقلاب اسلامي مدعي يك تمدن جديد است و اگر قرار بر هماوردي با تمدن غرب باشد و يك درگيري تام و تمام تمدني رخ بدهد كه اقتضاي نظام اسلامي همين است و مدعي است كه يك برنامه جامع و كامل است و مدعي سرپرستي بر تمام شئون زندگي است. به ناچار بايد يك برنامه و طرح جامع داشته باشد تا بتواند همه حوزههاي حيات را در عمل سرپرستي كند در مقابل آن كل منسجم تمدن غربي بايد يك كل منسجم ديگري به وجود بياورد و نميتوان با يك نگاه بسيط به اين سمت حركت كرد. متأسفانه گروههايي در جامعه ما، اين نوع نگاه بسيط را دارند و به آن آرمانها توجهي ندارند و حداكثر خواسته آنها يك دولت رفاه با حفظ ارزشهاست. به تعبير بنده آنها به دنبال يك ژاپن اسلامي هستند. از اين نگاه عميق بيبهره هستند كه بناست تمدني جديد برپا شود. فرهنگستان باور داشت كه كار اصلاً به اين سادگيها نيست و نبايد با نگاه حداقلي به دين، علوم امروز را بخوانيم و با اصلاح كردن آن بگوييم كه علومي بر مبناي دين به دست آوردهايم. اگرچه اين براي دوران گذار ضرورتي اجتنابناپذير است ولي اين نحله يك نوع انفعال را از طرف ما ايجاد ميكند؛ اينكه شما بخواهيد از الگوها و ساختارها و محصولات خود براي برآيند پيشرفت جامعه خود استفاده كنيد مجبوريد هميشه به صورت انفعالي با آن برخورد كنيد. مانند موضوع بانكداري ما، وقتي شما مدرنيته را تفكيك ميكنيد و بخشي از آن را استفاده ميكنيد توجه نداريد كه اين بخش با ديگر بخشها هماهنگ است. بانكي كه شما اجزاي آن را اسلامي كردهايد ولي توجه نداريد كه كليت بانك يك پيام خاص دارد. شايد اجزاي بانك مرّ اسلام باشد اما بانك در نظام سرمايهداري جايگاه خاصي دارد.
اعتقاد جريانهاي فكري ديگر در زمينه توليد علم ديني به منظور شكلگيري تمدن اسلامي چيست و به عبارتي ميان نگاه فرهنگستان با ديگر مؤسسات چه تفاوتهاي نگرشي در اين موضوع وجود دارد؟
ميان گفتمان تمدن اسلامي طيفهاي گوناگوني وجود دارد. يكي از شاخصهاي اين گفتمان جهتدهي علوم است و اينكه براي رسيدن به وضعيت ايدهآل بايد علم ديني توليد كرد. حال در اينكه مسير توليد علم ديني چيست و چه مسيري بايد باشد اختلاف نظر وجود دارد. اين اختلافات هم لازمه كار علمي است. در حوزه علم ديني جريانهاي متفاوتي وجود دارد. يكي از جريانها اعتقاد به «تهذيب گزارهها» و نظريات دارند كه تنها منحصر به انديشمندان جامعه اسلامي نيست. در دنياي امروز كشورهاي ديگري نيز به دنبال چنين نظريهاي هستند. به طور مثال در كشور مالزي كه جريان علوم اسلامي در مؤسسه «ايستك» راه افتاده است، نگاه اصلاحي به گزارهها و علوم انساني در دستور كار آنها قرار دارد. اين دسته معتقدند با تغييرات جزئي و غيرمبنايي در علوم رايج غربي ميتوان به علم ديني دست يافت. جريان دوم گروههاي مبناگرا هستند كه شايد جريان غالب در فضاي علمي كشور ما هستند و به اين معتقدند كه بايد مباني پايهاي در علوم انساني را كشف كرد تا بتوان مبناي جديدي در علوم انساني طراحي كرد و بر اساس آنها نظريهپردازي شود و گزارهها نوشته شود كه درعلوم مدرن اين مباني بنيادي پايگاه جدي دارند مثل هستيشناسي، انسانشناسي و معرفتشناسي. اين گروه مدعي هستند كه علوم در دنياي غرب سكولار هستند و ما بايد آنها را با علوم اسلامي جايگزين كنيم. لذا معتقدند كه بايد مباني علوم را تغيير داده و بدين وسيله به علوم اسلامي برسيم. البته خود اين مبناگراها بعضاً متفاوت ميانديشند. گروهي نگاهي قرآني به اين موضوع دارندكه مباني علوم اسلامي را بايد از قرآن بيرون كشيد، گروه ديگر مثل جريان آقاي خسروپناه و رشاد به دنبال فلسفههاي مضاف هستند و به وسيله توليد فلسفههاي مضاف به توليد علوم انساني دست ميزنند. جرياني مثل علامه مصباح به نوعي نگاهي اجتهادي دارند و هم و غم خود را به استخراج مباني از دين و روايات ميدانند تا بتوانند اين مباني را در بدنه علوم جاري كنند. اين دو دسته قائل به جهت دهي علوم انساني هستند و نسبت به جهت دهي علوم تجربي اعتقاد چنداني ندارند. استاد جوادي آملي توسعهاي در منابع دين دادهاند و عقل را در كنار نقل دو منبع اصلي دين ميدانند و توسعهاي در حجيت عقل دادهاند و دايره علوم اسلامي را وسيعتر كردهاند. البته من در جايگاه داوري بين اين نظريات نيستم. ايشان اعتقاد دارند كه ميشود از طريق فلسفه و فقه پروژه توليد علوم را در جامعه پيش برد. جريان ديگري وجود دارد كه قائل به تئوريهاي فرا مبنايي هستند. فرا مبناگراها علوم را تنها محصول تئوريها نميدانند بلكه تنها يكي از آبشخورهاي علوم را مباني ميدانند. فرآيند توليد علم را صرفاٌ ذهني نميدانند و از نظر آنها در اثر تصرف مباني و با يك كار فلسفي و ذهني يا اجتهادي، نميتوان علوم را در عالم تغيير داد. بلكه بايد عالمي عوض شود تا عالمي و آدمي عوض شود بايد عالم را تغيير داد عالم به معناي همه شرايط تمدني، تاريخي و اجتماعي تاثيرات جدي در حوزه تغيير علم دارد. علاوه بر مقولات ذهني، عينيات هم بايد در اين امر به كمك بيايند. شايد آقايان سعيد زيبا كلام، ابراهيم فياض و حتي استاد اردكاني را بتوان در اين دسته قرار داد. گروه ديگري علم را ناشي از حالات روحي و انگيزههاي عالِم ميدانند.
در كنار همه اين جريانهاي فكري، فرهنگستان از همان ابتدا به اين نكته توجه داشت كه هم فقه حكومتي و تمدني بايد توليد شود و هم توليد علمي كه تبديل به مدلهاي توسعه علم شود. يعني قائل به فرآيندي بوده كه از فقه شروع ميشود و به الگو ختم ميشود و علوم حلقه واسط بين تبديل فقه به الگو به حساب ميآيند و اين سه حوزه اطلاعاتي فقه، علوم و الگو اهميت فراواني دارند. براي اين منظور نيازمند اين هستيم كه فقه ما به تكامل برسد. با فقه موجود نميشود سرپرستي جامعه را انجام داد. با فقه فردي تنها ميتوان به مسائل مستحدثه پاسخ گفت. در اين شرايط شما دچار يك انفعالي ميشويد كه در حال حاضر در جامعه رخ داده است. فقه ما بايد به تكامل برسد بايد بالنده شود. به تعبير رهبري فقه ما بايد به يك فقه تمدني و حكومتي مبدل شود. فقهي كه بتواند به تعبير شهيد صدر نظامات را استنباط كند. فقه نظامات از نظر استنباط و اجتهاد تفاوت زيادي با فقه گزارهاي دارد كه تكاليف فردي را به صورت گزارهاي از دين استنباط ميكند. براي مثال شما گاهي گزارههاي اخلاقي را از دين استنباط ميكنيد ولي گاهي اوقات يك نظام اخلاقي از آن بيرون ميكشيد. ما اعتقاد داريم كه جامعه ما بايد يك توسعه جدي در فقه آن صورت بگيرد كه اين توسعه در فقه نيازمند به اين است كه فقاهت ما هم تغيير جدي كند؛ فقاهت به معناي آن منطق استنباط ما. منطق استنباط ما در حد گزارههايي از دين است نه در حد استنباط نظامات. البته اين كاري به غايت دشوار است. ما معتقد هستيم كه استنباط از دين به صورتي منطقي و روشمند بايد صورت پذيرد. كاري كه در حوزههاي علمي مرسوم است. مجتهد بدون روش نميتواند به دنبال فهم از آيات و روايات برود. از نظر ما فقه بايد با انقلاب اسلامي همراه شود و بتواند پاسخگوي حكومت اسلامي باشد. حكومت مسئلهاي است كه در گذشته فقه با آن روبهرو نبوده است. يكي از سؤالهاي جدي فراروي حوزههاي علميه مسئله پاسخگويي به فقه حكومتي و تمدني است. سؤالي كه بعد از انقلاب اسلامي و با نگاه عميقي كه امام داشت و معتقد بود كه فقه، تئوري اداره انسان از گهواره تا گور است. يك فقه حداكثري كه بايد همه حوزههاي حيات را پوشش دهد. يكي از كارهايي كه در فرهنگستان به طور جدي به آن معتقد است كه توليد علم در دنياي امروز به شدت وابسته به منطقها و روشهاي تحقيق است و نميتوان با عدم تغيير روشها به توليد علم رسيد. لذا متدولوژي علوم بايد تغيير پيدا كند. اگر تغيير نكند شما نميتوانيد بر مسئله علوم اسلامي فائق شويد. لذا يكي از دستور كارهاي فرهنگستان به دست آوردن منطق توليد علم است. منطقي كه بتواند از يك طرف علم را استنادش را به فقه و دين تمام كند چون قرار شد علوم اسلامي توليد شود. از يك طرف ريشه در مباني و نظامات فقهي ما داشته باشد و از طرف ديگر بتواند كارآمدي و كاربرد خود را در عمل اثبات كند. لذا اگر مكتب اقتصادي را دين توليد كرده باشد، علم اقتصاد نيز بايد ريشه در دين داشته باشد و بتواند كارآمدي خود را در عمل بروز دهد. در حوزه الگوسازي نيز نياز به منطق احساس ميشود. منطق الگوسازي ما چيست؟ براي اينكه الگوهاي ما هماهنگ با علوم باشند نياز به منطق است. موضوع اين منطقها، حال چه منطق استنباط و چه منطق متدولوژي و چه منطق الگوسازي در دستور كار فرهنگستان است تا بتوانيم جريان روشمند دين را از مباني تا عينيت دنبال كنيم. بتوانيم اسلام عملي و عيني را پياده كنيم. زيرا سنگينترين شبهه در جامعه ما اسلام در عمل است نه اسلام در نظر. رهبر عظيم الشأن ما هم به طور جدي نسبت به اين سه حوزه توجه دارند. هم از حوزههاي علميه مطالبه جدي دارند، سخن از فقه اجتماعي دارند، سخن از كارآمدي دين دارند و هم از دانشگاه بحث نهضت نرم افزاري و توليد علم را دنبال ميكنند. سخن از الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت دارند. لازم است كه اين عرصهها با هماهنگي يكديگر پيش بروند. بحث از وحدت حوزه و دانشگاه ميشود، بحث از كرسيهاي آزاد انديشي ميشود.
براي انجام كار ويژههاي فرهنگستان چه مدت زماني را پيشبيني ميكنيد و با فرض اينكه اين موضوعات به خروجي بينجامد، چگونه ميتوان به عملياتي شدن آن در سيستم فعلي سخت افزاري كشور اميد داشت؟
كار متدولوژي و تعيين منطق سختترين لايه توليد علم است كه زمانبر است و انرژي زيادي ميطلبد و اين زمان بستگي به تلاش و ميزان ايمان ما به آن دارد. ببينيد در تمدن غرب چه ميزان به طول انجاميد. هر چقدر ميزان ايمان و پيگيري ما بيشتر باشد يقيناً اين مسير را تندتر طي خواهيم كرد. بايد خيلي از ساختارها را تغيير دهيم تا بتوانيم به اين هدف برسيم. از توان تحقيقاتيمان بايد به خوبي استفاده كنيم. ساختار آموزشي ما ايراد دارد يك ساختار حافظه محور و مدرك گراست. از اين دانشگاه توليد علم بيرون نميآيد. به رغم كارهاي مثبتي كه صورت پذيرفته است اما آن كار كارستاني كه بايد صورت بگيرد انجام نشده است. حوزه بايد خودش را متولي حكومت اسلامي بداند. آن زماني كه ميگفتند حوزه نبايد به حكومت كار داشته باشد گذشته است. اين شبهه آخوند حكومتي و حكومت آخوندي به تعبير مقام معظم رهبري ديگر زمانش گذشته است. حوزه بايد اتاق فكر نظام اسلامي باشد. قرار بر اين است كه حكومت اسلامي شود. اسلامي شدن حكومت يعني همه تصميمگيريهاي نظام اعم از خرد و كلان بايد نسبتش با دين تمام شده باشد. ساختارهاي جامعه ما بايد اصلاح شود. ساختار نهادهاي توليد علم بايد به گونهاي باشد كه با تغيير دولتها خيلي دچار تغيير نشوند. دولتها مجري هستند و بايد بسترهاي توليد علم را در جامعه فراهم كنند نبايد در حوزههاي علمي تصرف داشته باشند. يكي از آفتهاي ما اين است كه دولتمردان ما ميخواهند نظريهپرداز هم باشند. در همايشهاي علمي ما مسئولان سياسي دعوت ميشوند، اين يك آفت است.
فلسفه «نظام ولايت» يا «فلسفه شدن» كه فرهنگستان در راستاي توليد مباني نرم افزاري تمدن اسلامي مطرح ميكند چه ويژگي دارد و چه تفاوتي بين اين فلسفه با فلسفه صدرايي وجود دارد؟
ما در دو حوزه منطقها و روشها به عقلانيتي به نام فلسفه روش كه غير از فلسفه هستي شناسي است، نيازمند شديم. فلسفهاي كه بتواند موجب هماهنگي اين روشها شود و زيرساخت اين عقلانيت حاكم باشد. فلسفه ما ناظر به فلسفه روش است و موضوعاً و تخصصاً بافلسفه صدرايي دو حوزه مختلف را نشانه گرفتهاند. فلسفه صدرايي به دنبال تبيين هستي است. ما به دنبال تغيير هستيم زيرا روشهاي ما به دنبال تغيير هستند. با روشها به دنبال فقه هستيم، فقهي كه ميخواهد جامعه را تغيير دهد. دنبال علومي هستيم كه ميخواهد جامعه را عوض كند، الگويي كه درصدد تغيير جامعه است. پس روشها نيز بايد ناظر به اين تغيير باشد. فلسفه ما فلسفه تغيير است. فلسفه چگونگي است نه فلسفه چيستي و چرايي. دو حوزه مستقل است. اگرچه در بعضي از مسائل اشتراكاتي داريم. ما فلسفه خودمان را فلسفه شدن نامگذاري كردهايم. قدر متعينهاي «ولايت» و «تولي» در فلسفه ما بسيار پر رنگ است. مسئله اختيار و اراده در فلسفه ما بسيار پر رنگ است و مبتني بر اراده و اختيار عالم را تحليل ميكنيم. عالم را موجود و ماهيت نميبينيم بلكه عالم را فاعل ميدانيم. عالم را موجوداتي ميدانيم كه فاعل هستند و با هم ارتباط دارند و ارتباطشان بر اساس تولي و ولايت است. به اين معنا نام ديگر فلسفه ما نظام ولايت است و مباني شناختي ما بر اساس آن شكل ميگيرد.
منبع: روزنامه جوان
101
کد مطلب: 631
آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcd2f096yt0s.a2y.html
فرهنگستان علوم اسلامی قم https://www.foeq.ir