مصاحبه

شهادت تمدن‌ساز

حجت الاسلام دکتر مصطفی جمالی

11 اسفند 1398 ساعت 14:11

دکتر مصطفی جمالی در تبیین جایگاه سردار سلیمانی و اثر شهادت ایشان گفتگویی انجام داده و شهادت سردار سلیمانی را نقطه عطفی در تاریخ تحولات انقلاب اسلامی دانست و گفت: شهادت سردار سلیمانی جهشی عظیم در حرکت تمدنی انقلاب اسلامی ایجاد کرد.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی به نقل از مهر، استاد دکتر مصطفی جمالی در تبیین جایگاه سردار سلیمانی و اثر شهادت ایشان گفتگویی انجام داده و شهادت سردار سلیمانی را نقطه عطفی در تاریخ تحولات انقلاب اسلامی دانست و گفت: شهادت سردار سلیمانی جهشی عظیم در حرکت تمدنی انقلاب اسلامی ایجاد کرد. در ادامه مشروح این گفتگو ارائه خواهد شد:




***




شهادت تمدن‌ساز

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تحولات روحی ناشی از شهادت سپهبد قاسم سلیمانی در اجتماع به اندازه‌ای عظیم بوده که این سوال را به ذهن متبادر می‌سازد که شهادت سپهبد سلیمانی منشأ چه تحولاتی می‌تواند باشد؟ به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی گفتگویی انجام داده‌ایم با حجت‌الاسلام مصطفی جمالی، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی که در ادامه می‌خوانید

اولین سوال مهم این است که شهادت سردار سلیمانی در این جغرافیای معرفتی چه نقشی داشته است؟ چرا ملت ما با شهادت سردار قاسم سلیمانی به یکباره اینچنین به میدان آمد؟

این حادثه یک حادثه عظیم تاریخی و یک نقطه عطف تاریخی در انقلاب اسلامی و بلکه بالاتر در تاریخ تحولات جامعه شیعی است. به تعبیر دیگر شهادت سردار سلیمانی نقطه عطفی در حرکت تکاملی انقلاب اسلامی به سمت تمدن اسلامی است و از این منظر می‌توان سردار را انسان طراز تمدن اسلامی و یا انسان تمدن‌ساز نامید که با زندگی و شهادت خود، جهشی عظیم در حرکت تمدنی انقلاب اسلامی ایجاد کرد.

شهادت سردار سلیمانی نقطه عطفی در حرکت تکاملی انقلاب اسلامی به سمت تمدن اسلامی است و از این منظر می‌توان سردار را انسان طراز تمدن اسلامی و یا انسان تمدن‌ساز نامید که با زندگی و شهادت خود، جهشی عظیم در حرکت تمدنی انقلاب اسلامی ایجاد کرد

در توضیح این معنا باید به یک نکته مهم اشاره کنم که تحقق برخی از حوادث تاریخی و عینیت‌های تمدنی مثل خود انقلاب اسلامی یا راهپیمایی عظیم اربعین حسینی که باعث جهش در ایجاد تمدن اسلامی می‌شوند، حتماً از حوزه اراده‌های انسان‌های معمولی در زمان خارج هستند. تنها انسان‌هایی که فرا زمانی هستند و دارای اراده‌های تاریخ‌ساز می‌باشند می‌توانند چنین حوادثی را ایجاد کنند و طبق معارف شیعی تنها امام معصوم چنین اراده‌ای دارد.

این حوادث از امدادهای خاص الهی هستند که از طریق اراده فاعلِ محوریِ عالم یعنی امام زمان (عج) محقق می‌شوند. البته در پس این اراده‌ها فلسفه‌هایی وجود دارد و اجمالاً می‌توان اینگونه بیان کرد که این حوادث متناسب با بلوغ جامعه ایمانی تفضل می‌شود. جامعه اسلامی و انقلاب اسلامی به بلوغی رسیده است که خداوند متعال متناسب با آن عنایت‌هایی می‌کند و «رزق من حیث لایحتسب» نصیب این ملت می‌کند.

شهادت سردار عزیز ما حسنات زیادی دارد که یکی از آنها روح جدیدی است که با این شهادت به انقلاب دمیده و اثر دیگر آن اینکه روحیه ولایت‌پذیری، جهاد و اخلاص را تشدید کرده است، اما به نظر می‌رسد در میان آثار فراوانی که این شهادت عظیم و این تشیع میلیونی ملت داشته است، از یک اثر می‌توان به مهمترین آثار تمدنی نام برد و آن ایجاد روح تبری در جامعه و انقلاب می‌باشد.

در میان آثار فراوانی که این شهادت عظیم و این تشیع میلیونی ملت داشته است، از یک اثر می‌توان به مهمترین آثار تمدنی نام برد و آن ایجاد روح تبری در جامعه و انقلاب می‌باشد

الحمدالله جامعه ایران در کوران ابتلائات تاریخی در مسئله تولی به اهل بیت (س) سرآمد بوده‌اند و در انقلاب اسلامی انسان اوج این تولی را مشاهده می‌کند. بسیجی ۱۳ ساله که حتی امام غیر معصوم خود را ندیده، ولی با اشاره او جان خود را فدای مکتب می‌کند صحنه‌هایی که حتی در حضور امام معصوم (ع) در تاریخ شیعه بی‌نظیر و کم‌یاب بوده است. اوج این تولی را می‌توان در رفتار سردار شهید مشاهده کرد که خود را سرباز ولایت می‌دانست و با اشاره امام خود یک جبهه مقاومت را شکل داد.

اما شاید بتوان اینگونه بیان کرد که متناسب با بلوغِ تولی مردم ایران آنگونه که باید روحیه تبری رشد نکرده بود و به یک فرهنگ عمومی تبدیل نشده بود، ولی با شهادت سردار این عطیه و این رزق الهی به مردم داده شد. این شهادت، روح تبری از ظالم و باطل را نه تنها در جهان اسلام، بلکه در جامعه جهانی دمید. تولی و تبری در دین بسیار مهم است و اتفاقاً براساس معارف دینی ما تبری مقدم بر تولی است. در شعار توحید «لا اله الا الله» ابتدا باید نفی معبودها و الهه‌ها و نفی بت‌ها شود تا در مرتبه بعد الله ثابت شود.

تبری هویت‌ساز و تمدن‌ساز است و هویت و تمدن تنها با تولی ایجاد نمی‌شود، بلکه تولی باید همراه با تبری باشد تا هویت‌سازی و تمدن‌سازی صورت بگیرد. جامعه‌ای که تبری نداشته باشد، هویت پیدا نمی‌کند و غیریت تمدنی خود را دقیق نمی‌شناسد. به عبارت دیگر می‌توان تمدن را تناسبات تولی و تبری دانست و یا تولی و تبری را دو رکن اساسی در مهندسی تمدن اسلامی نامید که بر اساس آن تمامی شئون تمدنی اعم از علوم، ساختارها، محصولات و سبک زندگی شکل می‌گیرد و تمامی این‌ها تناسبات همان تولی و تبری می‌باشند.

شهادت سردار سلیمانی این روحیه تبری را تبدیل به فرهنگ عمومی کرد که از بچه ۴-۵ ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله آمریکا را دشمن خود می‌دانند و شعار مرگ بر آمریکا می‌گوید. الحمدالله برای دوست و دشمن انقلاب اسلامی و حتی برای برخی از خام‌اندیشان دیگر این کلام استراتژیک امام که برخاسته از روح دین و معارف بود اثبات شد که آمریکا شیطان بزرگ است و راهی جز مبارزه با او نداریم. البته این تبری باید عمق و گسترش پیدا کند و باید از سبک زندگی غربی، علوم باطل غربی، تکنولوژی مضر غربی، الگوهای غربی و ساختارها حکمرانی غربی تبری جست و سپس بر پایه تولی و معارف اسلام توحیدی تمامی شئون تمدنی را بنا کرد و این معنا همان کلام حکیم تمدن‌ساز است که فرمودند انقلاب اسلامی سرآغاز عصر جدید است.

تحولات اخیر در منطقه و تقابل ایران و آمریکا که موج آن جهان را متأثر کرده است را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این تقابل یک تقابل ساده سیاسی نظامی است یا چیزی فراتر از آن و در سطح ایدئولوژیک است؟

ترور شهید سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکای جنایتکار و سیلی نظام جمهوری اسلامی ایران به پایگاه عین‌الاسد آمریکا در عراق را نباید در حد یک منازعه و درگیری نظامی دو کشور تحلیل کنیم، بلکه این درگیری یک درگیری تام و تمام تمدنی بین انقلاب اسلامی و تمدن غرب مدرن است، آن هم در عصری که با فروپاشی اردوگاه شرق، تمدن غرب مدعی تمدن پایان تاریخ است و دنبال ایجاد نظم نوین جهانی بر پایه شاخص‌ها و سبک زندگی آمریکایی است؛ مخصوصاً تمدنی که بر اساس مبانی سکولاریستی و اومانیستی شکل گرفته و مدعی حذف دین از صفحه روزگار است و یا دین را تبدیل به یک دین فردی، درونی و شخصی کرده که فقط به درد روز یکشنبه در کلیسا می‌خورد و در حیات اجتماعی انسان جایگاهی ندارد.

درگیری جمهوری اسلامی و آمریکای جنایتکار را نباید در حد یک منازعه و درگیری نظامی دو کشور تحلیل کنیم، بلکه این درگیری یک درگیری تام و تمام تمدنی بین انقلاب اسلامی و تمدن غرب مدرن است

حال در مقابل، انقلاب اسلامی مدعی یک حکومت دینی مبتنی بر اندیشه جهان شمول اسلام است و همچنان که امام خمینی (ره) بارها فرمودند این انقلاب از مرزهای خودش بیرون خواهد رفت و درگیری تام و تمام تمدنی در دنیای امروز رخ می‌دهد و هر چقدر هم زمان پیش می‌رود، عمق ایدئولوژیک و استراتژیک انقلاب اسلامی و درگیری بیشتر می‌شود و ما شاهد بیداری اسلامی و شکل‌گیری جبهه مقاومت اسلامی هستیم و همه اینها باعث بیدارتر شدن جهانیان می‌شود و حوادث اخیر را باید در افق درگیری تمام عیار تمدنی تحلیل کرد. هر چقدر پیشتر می‌رویم این درگیری پیچیده‌تر، عمیق‌تر و با ابعاد بیشتر می‌شود و این دوره هم دوره جدید درگیری بین جهان استکبار با انقلاب اسلامی است.

تقابل لیبرالیسم و کپیتالیسم به سرکردگی آمریکا با اسلام به رهبری ایران به چه تاریخی برمی‌گردد؟ این تقابل ریشه در کدام عهد تاریخی دارد؟

تقابل مکتب لیبرالیسم و کاپیتالیسم به سرکردگی آمریکا با مکتب اسلام انقلابی که بسیار متفاوت از اسلام داعشی و آمریکایی است- به پرچم دارای ایران انقلابی یک تقابل تاریخی است. تقابل جریان حق و باطل یکی از سنت‌های لایتغیر الهی است و در این دار امتحان و دنیا، خود خدای متعال در این درگیری دمیده است تا در پس این درگیری بین جریان شرک و کفر با جریان ایمان انفکاکی حاصل شود. «لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ * رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً» برای ایجاد انفکاک رسولی می‌خواهد همراه با بی نه و تلاوتی و این آغاز صف‌بندی و درگیری کفر و شرک و نفاق با ایمان است و رفع اختلاط تنها با درگیری حاصل می‌شود. لذا درگیری کفر و ایمان درگیری تاریخی است که از درگیری هابیل و قابیل آغاز شده تا درگیری موسی و فرعون و رسول (ص) با کفار و حسین (ع) با یزید و تا الان که بین انقلاب اسلامی و آمریکا ادامه دارد.

درگیری کفر و ایمان درگیری تاریخی است که از درگیری هابیل و قابیل آغاز شده تا درگیری موسی و فرعون و رسول (ص) با کفار و حسین (ع) با یزید و تا الان که بین انقلاب اسلامی و آمریکا ادامه دارد

این درگیری تبار تاریخی و استمرار تاریخی دارد و این‌طور نیست که فقط در یک مقطع رخ داده باشد، همیشه بوده و خواهد بود و در دوره‌های مختلف رنگ عوض کرده است و هدف هم تحقق نور و خروج از ظلمت است.«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»

البته باید توجه کنیم که خدای متعال هر دو جبهه را امداد می‌کند و این هم جز سنت‌های الهی است که هم جریان حق و هم جریان باطل را امداد می‌کند. «کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا» لذا جریان باطل هم قدرت و لشگر دارد و می‌تواند در عالم تصرف کند و تمدن، علم جامعه و … بسازد و جریان حق هم در مقابل به دنبال تحقق تمدن الهی، تصرف الهی و… می‌باشد.

بنابراین آنان که باور دارند می‌شود مانع این درگیری شد و با باطل صلح کرد و زندگی مسالمت‌آمیز داشت و بازی بُرد بُرد داشت، این اندیشه مخالف سنت الهی است. جریان شیطان دنبال هَدم جریان ایمان است و جریان ایمان هم به دنبال هَدم جریان شیطان است و راهی جز این نمی‌باشد. البته هدم کلی در این عالم قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام اتفاق نمی‌افتد، ولی تکلیف مبارزه است. «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَی الظَّالِمِینَ».

چرا نوع تقابل آمریکا با ایران متفاوت از نوع تقابلی است که با چین، کره شمالی و دیگر کشورها دارد؟ ترامپ صراحتاً از نابود کردن مراکز عقیدتی و فرهنگی ملت ایران حرف می‌زند و تهدید می‌کند، درحالی که در مورد دیگر کشور آمریکا آنها را صرفاً تهدید به تحریم یا مواردی از این دست می‌کند؟

درگیری ایران با آمریکا ریشه در یک درگیری ایدئولوژیک و تمدنی دارد. چین، ژاپن، کره شمالی و ترکیه هرگز ادعای داشتن تمدن نداشته‌اند و اصلاً هم تمدن‌ساز نیستند. بلکه هژمونی امپریالیسم جهانی را قبول کرده‌اند و تنها به دنبال این می‌باشند که در این موازنه جهانی و نظم جهانی جایگاه خود را ارتقا ببخشند. مثلاً چین هم مدعی تمدن جدید نیست و بلکه پس از فروپاشی کمونیسم با قبول نظام سرمایه‌داری به دنبال مدیریت جامعه جهانی بر اساس ایدئولوژی حاکم بر جهان است و در چهارچوب شاخص‌های توسعه جهانی خود را تعریف کرده و در حال توسعه می‌باشد. یا مثلاً ژاپن به عنوان یکی از استان‌های آمریکا عمل می‌کند و تنها در صدد این است که جایگاه خود را در موازنه جهانی عوض کند. یعنی همه این‌ها ایدئولوژی سرمایه‌داری را که بر جهان حاکم است قبول دارند.

این هم جز سنت‌های الهی است که هم جریان حق و هم جریان باطل را امداد می‌کند. «کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا» لذا جریان باطل هم قدرت و لشگر دارد و می‌تواند در عالم تصرف کند و تمدن، علم جامعه و … بسازد و جریان حق هم در مقابل به دنبال تحقق تمدن الهی، تصرف الهی و… می‌باشد

اما انقلاب اسلامی و حرکت آن تفاوت جوهری با این کشورها دارد. ما به دنبال تغییر موازنه جهانی به نفع مستضعفان عالم و دین‌داران می‌باشیم، لذا نوع درگیری انقلاب اسلامی با غرب از نوع درگیری ایدئولوژیک است و انقلاب اسلامی یک هجمه تمدنی را به هویت تمدن غرب به رهبری آمریکا وارد کرده است. این درگیری و دعوا بر سر مدیریت جهان است؛ یکی با شاخص‌های اومانیستی و لیبرالیستی و دیگری با شاخص‌های اسلامی.

رهبر انقلاب فرمودند که شرایط کشور ما همچون شرایط جامعه پیامبر در زمان جنگ احزاب است. ممکن است در مورد وضعیت جامعه مسلمین در زمان جنگ احزاب و نقش هر یک از کفار و منافقین و مؤمنین توضیح دهید؟

برای فهم این کلام حکیمانه باید دقیقاً شرایط وقوع جنگ احزاب را بدانیم. این حادثه بزرگترین و سخت‌ترین امتحان و آزمون برای مسلمانان بود. از یک طرف تمام دشمنان داخلی و خارجی دست به دست هم داده بودند، یهودیان و منافقین درون جبهه و جامعه اسلامی و حتی دوستان به ظاهر پیامبر (ص) از یک طرف و همه کفار و احزاب معاند خارج از جامعه اسلامی از طرف دیگر، به مثابه دو لبه قیچی به مسلمانان حمله‌ور شدند، مانند امروز ما که نه تنها آمریکا و اسرائیل و انگلیس خبیث، بلکه برخی همسایگان ما بر علیه انقلاب اسلامی یکدست شده‌اند.

از طرف دیگر یک هجمه سنگین تبلیغاتی و یک جنگ روانی که دشمن قوی است و نمی‌توان در مقابل آن جنگید در جامعه مسلمین رخداده بود و مردم را می‌ترساندند، بطوری که خدا در اوایل سوره احزاب می‌فرمایند: «و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا»؛. حتی در جنگ وقتی عمرو بن عبدود، قهرمان بی‌بدیل عرب آمد که او را با هزار مرد جنگی می‌سنجیدند با نعره‌های پیاپی مبارز می‌طلبید و می‌گفت: «و لقد بححت من النداء بجمعکم هل من مبارز…؛ صدایم از فریاد کشیدن، گرفت و خسته شدم، آیا کسی هست که به نبرد با من به میدان آید؟» مسلمانان از وحشت، در سکوت فرو رفته بودند، تنها حضرت علی (علیه‌السّلام) با شنیدن صداهای پیاپی «عمرو»، مکرر به پیامبر التماس می‌کرد تا اجازه رفتن به میدان را به او بدهد و نهایتاً آن ضربه تاریخی را به او وارد کرد. امروز هم دشمن یک هجمه سنگین تبلیغاتی و جنگ روانی به راه انداخته و متأسفانه برخی از خودی‌ها دلشان خالی شده و می‌گویند مگر می‌شود با آمریکا جنگید؟

از طرف دیگر فشار سخت بر مسلمین بود قرار بود خندق بکنند و خود پیامبر (ص) همراهی کرد. سختی، گرسنگی و گرما همه دست به دست داده بود و به فرموده قرآن آنقدر فشار بر مسلمین زیاد شد که جان‌ها به گلو رسید. امروز هم کشور با یک تحریم ظالمانه روبرو است و از طرف دیگر باید قوت دفاعی را افزایش داد و نه تنها در مرزها بلکه باید با دشمنان در خارج از مرزها جنگید، اما با همه این‌ها در جنگ احزاب با صبر مؤمنان، امداد الهی شامل حال جبهه ایمان شد و در این جنگ نابرابر که پیامبر (ص) فرمود: «برز الایمان کله الی الشرک کله؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت» مؤمنان مثل کوه ایستادند و جبهه کفر و نفاق شکسته خورده برگشتند.

امروز هم الحمدالله دشمنان باکوه انقلاب اسلامی برخورد کرده‌اند و امداد الهی هم همراه این مردم شده است. یکی از این امدادها شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی است که با شهادت او انقلابی در جامعه رخ داد و همه ملت کالجبل الراسخ، مُشتی واحد در مقابل دشمن شده و بر دهان او کوبیدند.

وظیفه ما به عنوان امت مسلمان برای کنترل و سالم پشت سر گذاشتن فشارهای جنگ احزاب چیست؟

وظیفه ما در این دوره این است که به فرموده رهبر انقلاب اولاً بصیرتی جامع، واسع و نافذ پیدا کنیم و ثانیاً ملتی صبور و شاکر باشیم. باید همه ما به خوبی صحنه درگیری را درک کنیم. باید حرکت عمیق انقلاب اسلامی که در بیانیه گام دوم به خوبی ترسیم شده است را درک کنیم و این درک عمیق به فرهنگ عمومی در امت اسلامی تبدیل شود. هم نخبگان جامعه ما هم مسئولان جامعه ما بدانند که ما ناچار از درگیری هستیم، اگر بخواهیم به ارزش‌ها و اصول مکتب انقلاب پای‌بند باشیم.

الحمدالله این درگیری را همه آحاد ملت و حتی همه بشریت با شهادت سردار سلیمانی احساس کردند، اما این احساس باید به یک احساس با بصیرت تبدیل شود و عمق درگیری در حوزه فرهنگی و اقتصادی باید کاملاً برای همه مردم ملموس شود و با صبر و تلاش کار را آغاز کرد. درگیری انقلاب اسلامی با نظام کفر جهانی به سرکرده آمریکا به اشکال مختلف از سوی همه دنیای کفر علیه همه دین بروز پیدا کرده است.

این درگیری فقط نظامی نیست، بلکه یک درگیری تام و تمام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. دشمن با شبیخون و ناتوی فرهنگی و از طریق تحمیل علوم و ساختارها و سیستم‌ها و تکنولوژی خود به دنبال ایجاد هژمونی است. باید به این گستره هجمه دشمن بصیرت پیدا کرد، چرا که با بصیرت است که یک ملت اضطرار پیدا می‌کند و خود را آماده دفاع و هجمه متقابل می‌کند. امام حسین (ع) در دعای عرفه می‌فرمایند: "الهی اوقفنی علی مراکز اضطراری، خدایا من را واقف بر مراکز اضطرارم کن". همه ما باید این بصیرت برسیم که در دنیایی که گرگ‌ها زندگی می‌کنند، باید به خودمان متکی باشیم و کشور را متکی بر توان داخلی اداره کنیم و دلبسته غرب نباشیم و امید یاری از دشمن نداشته باشیم.

با این شهادت‌ها تحول در زیبایی‌شناسی و تحول روحی و معنوی در جامعه رخ می‌دهد، اما باید این انقلاب روحی تبدیل به یک انقلاب فرهنگی، علمی و انقلاب در سبک زندگی شود

ملت ایران باید بتوانند به لحاظ اقتصادی و علمی و فرهنگی روی پای خودش بایستد. متأسفانه روحیه غرب‌زدگی و غرب‌پرستی و به تعبیر امام خمینی (ره) بت‌پرستی مدرن هنوز در بخشی از جامعه ما برچیده نشده است. باید به این باور رسید که الگوهای دنیای مدرن و کفر به درد جامعه اسلامی ما نمی‌خورد. ما می‌خواهیم تمدن دیگری با علوم انسانی، تکنولوژی، الگوها و سبک زندگی جدید درست کنیم. برای پی‌ریزی این تمدن ایجاد انقلاب علمی و فرهنگی پس از انقلاب سیاسی لازم است.

با این شهادت‌ها تحول در زیبایی‌شناسی و تحول روحی و معنوی در جامعه رخ می‌دهد، اما باید این انقلاب روحی تبدیل به یک انقلاب فرهنگی، علمی و انقلاب در سبک زندگی شود. باید آماده یک جنگ تمام عیار بود و الحمدالله این توان در انقلاب اسلامی هست. ما مردمی بصیر و انتخاب شده از طریق سنت الهی داریم و بی‌خود نیست که انقلاب اسلامی در این منطقه رخ می‌دهد منطقه سلمان فارسی که پیامبر (ص) بر شانه او می‌زند و می‌گوید یاران این مرد دین مرا یاری می‌کنند. سفر و اسکان تاریخی امام رضا (ع) و سی و چند خواهر و برادر دیگر ایشان به ایران حکایت از این دارد که این ملت برگزیده شده است تا عصر جدید را در این موقف تاریخی رقم زند و در مقیاس جهانی و تمدنی، بشریت را از بندگی دنیاپرستان دنیای امروز نجات دهد.

بشر امروز تشنه یک الگو و تمدن جدید است و از این سم‌ها و زنجیرهایی که دنیای مدرن بر گردنشان گذاشته خسته شده‌اند، حتی در غرب ما با جنبش وال استریت در آمریکا و جنبش جلیقه زردها در فرانسه مواجه هستیم که از کپیتالیسم به ستوه آمده‌اند و دنبال الگوی دیگر می‌باشند. لذا نیاز است این تمدن اسلامی با همه لوازم تمدنی به دنیای امروز عرضه شود.


کد مطلب: 1181

آدرس مطلب: https://www.foeq.ir/vdcc.4qsa2bqssla82.html

فرهنگستان علوم اسلامی قم  https://www.foeq.ir