فرهنگستان علوم اسلامی قم 10 اسفند 1395 ساعت 14:21 https://www.foeq.ir/vdcfiedeaw6dc.giw.html -------------------------------------------------- حجت‌الاسلام حامد بالوییان؛ عنوان : جریان شناسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت -------------------------------------------------- جریان اسلامی پیشرفت جریانی است که از آغازین روزگار پیدایش انقلاب اسلامی در گفتمان امام امت (ره) مطرح بوده و در کلام مقام معظم رهبری مد ظله العالی به بلوغ خود رسیده و اینک متفکران دلسوزان اسلام و ملت می باید بر اساس این ظرفیت به جای مانده از حضرت امام و مقام معظم رهبری، آستین همّت را بالا زده و به صورت جهادی به تولید آن و عمومی سازی آن در سطح جامعه برسانند. متن : به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، حجت‌الاسلام حامد بالوییان، پژوهشگر گروه منطق و روش شناسی فرهنگستان علوم اسلامی قم در یادداشتی که الهام گرفته از پایان نامه وی در مقطع سطح سه حوزه علمیه با موضوع «جریان شناسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» می باشد به بررسی این موضوع پرداخته است که در ادامه از دیدگان شما می گذرد. *** پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، نشان دهنده ترقی گفتمان جدید دین مداری در نظامی است که بر پایه «ولایت فقیه» توسط بنیانگذار رحیل انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) بنا شده است، نظام ولایت فقیه که پرچمدار اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله در این عصر و دوره است، می باید از یک وضعیت برتر در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برخوردار باشد فراهم آمدن این موضع برتر از دو جهت حائز اهمیت است؛ یکم، چنانچه این برتری و تمایز عرضه گردد، گستردگی و ظرفیت آنچه به نام «نظام دینی» سالها از سوی دلسوزان و دین مداران مطرح می شد، جامه عمل پوشیده و دیگر از مرز ادعا خارج و حقیقت تجسد یافته پیدا می کند. دوم، چنانچه این مهم فراهم نگردد اساساً ضعف مبانی دینی در عرصه نظام سازی قوت می یابد چرا که پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی اگر این بنا ساخته نشود کم کم اشکالات جبهه مقابل، مبنی بر ضعف مبانی دینی در عرصه نظام سازی بی شک قوت یافته و وجود یک نظام سست پیکر که بر پایه دین فراهم آمده خود دلیلی و شاهدی بر مدعیان جبهه غرب گرا و دین گریز و بعضاً دین ستیز خواهد بود. لذا ضروری است راهبرد مشخصی در عرصه پیشرفت ایران توسط گفتمان انقلاب اسلامی عرضه گردد این مهم در بیانات مقام معظم رهبری نیز قابل رصد است به طوری که ایشان طی مباحث راهبردی بحث از پیشرفت ایران اسلامی و بررسی الگوی آن را مورد دقت قرار دادند به نظر می رسد اولین گام جهت ارائه الگوی پیشرفت، شناخت جغرافیای فکری توسعه و پیشرفت ایران در بین صاحب نظران است؛ این شناخت دو گونه می تواند باشد: گونه اول، شناخت تاریخی ـ اجتماعی نظریات اندیشمندان این مقوله می باشد در این گونه از شناخت مهم آن است که توانسته باشیم با رصد محققان، پیشینه این تفکر بررسی شود مثلاً عده ای نقطه شروع پیشرفت ایران را به ابتدایی ترین نقطه تاریخی ایران متصل می کنند و وجود هرگونه نگاه و اندیشه توسعه مدارانه را مقطع آغازین پیشرفت ایران قلمداد کرده اند و به همین صورت تا به امروز نقاط قهقرا و عطف ایران بر شمرده می شود. حسن این گونه نگاه به پیشرفت ایران به دست آمدن یک خزینه فکری توسعه خواه در بین محققان است لذا در مواجهه با این اندیشه که پیشرفت در عرصه تفکر ایرانی چگونه است با به دست آمدن این مجموعه پاسخ گونخواهیم بود. از معایب این گونه شناخت به هم ریختگی و عدم حاکمیت یک قواره و نظام فکری بر آن خواهد بود. گونه دوم، شناخت جریان های فکری حاکم بر توسعه و پیشرفت ایران است چنانچه جریان فکری را هر گونه نظام فکری مشخصی بشناسیم که بر پایه یک مبنای پذیرفته شده به دست آمده باشد می توان گفت با بررسی مبانی حاکم بر تفکرات توسعه طلب و پیشرفت مدارانه در ایران می توان محققان و اندیشه ورزان را در قالب های فکری ای قرار داد که غالباً تابع این قالب ها از هم تفکیک هستند حسن این گونه شناخت آن است که مشخص می شود اولاً یک وحدت رویه در اندیشه توسعه ایران وجود ندارد ثانیاً با شناخت نقاط اختلاف و مقایسه آن با مبانی می توان میزان تناسب و هماهنگی اندیشه های توسعه را با مبانی حاکم بر آن سنجید در نتیجه می توان میزان تناسبات تفکرات اندیشه ورز را با مبانی آن به عنوان یک شاخص جهت تأیید یا عدم تأیید آن نظریه پذیرفت. رهین گونه دوم شناخت که عبارتست از جریان شناسی فکری الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، پایان نامه سطح سوم حوزوی (مقطع کارشناسی ارشد) اینجانب تدوین شده است آنچه در این نوشتار مد نظر بود اولاً شناخت انواع جریان های فکری پیشرفت و توسعه ایران ثانیاً شناخت نظام یافته از این جریان ها و ثالثاً مقایسه نظام های فکری مطرح در حوزه پیشرفت و توسعه ایران بوده است در این مجال هر سه مورد به اختصار تبیین می گردد؛ الف ـ شناخت انواع جریان های فکری پیشرفت و توسعه ایران در بررسی اندیشه های مطرح در عرصه پیشرفت ایران آنچه مورد تحقیق قرار گرفت آن دسته از نظریاتی بوده که توان اداره ایران را با شعار توسعه و پیشرفت همراه داشت یعنی داعیه نظریه پردازان، نقد توسعه موجود و ارائه راهکار در سطح توسعه ایران بوده است با بررسی های کتابخانه ای و بهره گیری از سامانه های جدید اطلاعاتی و مشاوره های مورد نیاز از برخی اهل تحقیق به این جمع بندی رسیدم که اقسام مختلف نظریات توسعه مدارانه در سه قالب، ریختگی دارد که این سه قالب به عنوان سه جریان فکری پویا و فعال شناخته می شود این سه جریان عبارتند از: ۱ ـ جریان فکری سکولار افراطی از توسعه و پیشرفت ایران ۲ ـ جریان فکری سکولار میانه رو از توسعه و پیشرفت ایران ۳ ـ جریان فکری اسلامی از توسعه و پیشرفت ایران ب ـ شناخت نظام یافته از سه جریان فکری توسعه و پیشرفت ایران هر چند شناخت اقسام جریان های فکری مهم است و قالب بندی اندیشه های توسعه، قدمی مهم جهت دسته بندی اندیشه های کثرت یافته است لکن فعالیت مهم تر آن است که چگونگی شناخت این جریان ها، خود نظام یافته باشد لذا سعی شد با بهره گیری از نوع نظریات ارائه شده در این عرصه، هر یک از جریانات در سه محور «مولفه ها، ابعاد، الزامات» شناسایی شوند؛ در محور مولفه ها، چهار مرکز اصلی یعنی «اسلام، علم و فناوری، حاکمیت، ملیت» در هر جریان فکری بررسی گردد و در محور ابعاد چگونگی پیشرفت و توسعه در حوزه های «اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی» تبیین گردد و در بخش الزامات، سه مسئله «استراتژی، سیاستگذاری، برنامه ریزی» واکاوی شود. در واقع پنهای شناخت جریان های سه گانه پیشرفت و توسعه ایران در این قالب و نظام صورت پذیرفته است. ج ـ مقایسه نظام های فکری سطوح در حوزه پیشرفت و توسعه ایران این بخش در واقع نتیجه ارزیابی صورت گرفته سه جریان فکری بر اساس قالبی است که در مورد «ب» توضیح داده شد در واقع نقطه عطف این نوشتار مقایسه سه جریان فکری است چنانچه این مقیاسه صورت گیرد نقاط قوت و ضعف جریان های توسعه خواه در ایران شناخت همی شود. این شناخت زمینه بسیار مناسبی جهت تولید الگوی کارآمدی در عرصه پیشرفت ایران خواهد بود مخصوصاً برای اندیشه ورزان این عرصه که به دنبال ارائه الگویی کارآمد هستند، شناخت تجربه های فکری گذشته ابزاری مفید جهت تولید الگویی کارآمد و جبهه گیری در برابر الگوهای نارس و بعضاً قبلاً تولیدی، می باشد. اینک به اختصار مولفه ها، ابعاد و الزامات سه جریان فکری بررسی می شود؛ الف ـ جریان فکری سکولار افراطی ۱ ـ مولفه ها (اسلام، علم، حاکمیت، ملیت) تبلور جریان الحادی و ضد دینی و گاه حداقل انگاشتن دین، تفکیک زبان وحی از زبان علم و تفکر جدایی طلب بین مسلمانی و اسلام در عرصه عمل نوع نگاه به دین در این جریان را تشکیل می دهد، در حوزه علم نیز به انکار علوم انسانی، اسلامی روی آورده تا جایی که گاه اثبات دین از راه علوم تجربی غربی را مطرح می نمایند، نگاه به حاکمیت این دسته وابستگی تام به غرب، جریان استبداد و خودکامگی، طرح شعار مدارانه دموکراسی و عدم مشارکت واقعی مردم در تعیین سرنوشت خود می باشد، از منظر ملیّت گاه به دنبال ناسیونالیسم ایرانی و گرایش به ایران باستان بوده و تحقق مردم سالاری دینی را منکرند و ترویج ملی گرایی را دنبال می نمایند. ۲ ـ أبعاد (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) در بُعد اجتماعی، به دنبال سازماندهی به ظواهر روابط اجتماعی همچون آموزش در مدارس و حرکت به سمت یک مدرنیزاسیون رها شده بدون توجه به ضرورت های بومی جامعه ایرانی و البته دوری از سنت های دینی حاکم بر جامعه ایرانی هستند در بعد سیاسی، دلدادگی شدید به غرب و احساس حقارت نسبت به توسعه غربی در نتیجه عدم اعتماد ملی، استبداد درونی و استعمار پذیری نسبت به دولت های غربی، در بعد فرهنگی، ترویج اباحه گری، تضعیف ارزشهای دینی و گسترش مفهوم الیناسیون در بعد اقتصاد، شاهد رشد اقتصادی البته بر پایه اقتصادی نفتی بوده، اشاعه مصرف گرایی به عنوان کلید رشد اقتصادی، توجه ویژه به واردات غربی و کم توجهی به تولید داخلی، رشد نظام طبقاتی و عدم وصول به نهادهای کارآمد در بخش اقتصادی برخی از نمودهای تفکر سکولار افراطی در عرصه های مختلف جامعه ایرانی بوده که این رویکرد در ایران دوران پهلوی اول و دوم قابل مشاهده و رصد است. ۳ ـ الزامات استراتژی، به معنای تعیین هدف تخصیص مقدورات و تعیین یک شیوه برای وصول به اهداف تعیین شده می باشد این معنای عام با توجه به نوع رویکرد به توسعه و پیشرفت در حوزه هدف گذاری متفاوت خواهد بود برخی انواع استراتژی های رویکرد سکولار افراطی عبارتند از؛ استراتژی واردات، استراتژی الگوگیری به جای الگوپردازی، استراتژی مصرف گرایی، استراتژی تمرکز قدرت و رشد نظامی، استراتژی ملی گرایی، تجدد گرایی. در بخش سیاستگذاری، برخی سیاست های اجرا شده عبارتند از: تکیه بر منابع مالی نفتی، استقراض از بانک های بین المللی، توجه ویژه به هدف گذاری های کمی، ساماندهی امور فیزیکی زیربنایی و برخی سیاست های اعلان شده عبارتند از: توسعه سیاسی، توسعه فرهنگی به معنای حاکمیت نظام اومانیستی، توسعه عقلانیت مدرن، توجه به توسعه کشاورزی و بخش صنعتی در بخش برنامه ریزی، انجام برنامه های خرد اقتصادی به منظور توسعه عمرانی کشور، اجرای برنامه های کلان اقتصادی با محوریت نوسازی کشور، برنامه ریزی در حوزه رشد و توسعه کشاورزی و ایجاد نهادهای اقتصادی کشور می باشد. ب ـ جریان فکری سکولار میانه رو ۱ ـ مولفه ها (اسلام، علم، حاکمیت، ملیت) اسلام، در این رویکرد از ظرفیت بالای اعتقادی برخوردار است و هیچ گونه موضع ضد دینی وجود ندارد و اساساً با این رویکرد مواجهه اعتقادی دارند لکن در بحث الگوپردازی به جهت نبود الگوی تولید شدة اسلامی به الگوهای غربی روی آورده و تنها به تنزیه بخش های مخالف اسلام توجه می نمایند در بحث علم و فناوری، تا زمانی که تعارض آشکار با دیانت مردم نباشد از علم و فناوری غربی بهره می گیرد و اساساً چندان قائل به تعارض مبنایی علم غربی با علوم انسانی نمی باشد و می توان گفت توجه به سطوح بنیادی تولید علم و فناوری غربی وجود ندارد. در عرصة حاکمیت، اعتقاد به ساخت یک کشور قوی و مقتدر در بخش تصمیم گیری و اجرا دارد به دنبال تعامل مثبت با دولت های بیگانه است و نهایتاً در عرصه ملیّت، توجه حداکثری به ملیت و ثبات ملی دارد به طوری که گاه در تنظیم برنامه های عمرانی به مسئله ارزشهای دینی توجه کمتری مبذول است البته قائل به تفاهم اساسی بین دولت و مردم می باشد و اعتقاد به هویت ملی به عنوان یکی از شاخص های رشد و توسعه دارد. ۲ ـ أبعاد (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) از نظر اجتماعی هر چند در فضای نظری به دنبال ایجاد جامعه ایرانی رشد یافته هستند لکن در حوزه عمل اجتماعی، به غربی سازی جامعه ایرانی توجه شده است در بعد سیاسی بعضاً تزلزل در پذیرش اصل ولایت مطلقه فقیه که رأس گفتمان سیاسی جامعه ایرانی باید باشد، بعضاً مشاهده می شود لکن در ساختارسازی سیاسی رویکرد سکولار میانه رو را پیش گرفته که تکیه اکثری آن بر بعد جمهوریت و مردم است نه شریعت و دین دیگر آنکه ترویج دکترین سیاسی حاکمیت برابر اصل استقلال جهت تعامل بهتر با کشورهای توسعه یافته جهانی که یک مشی مخالف قانون اساسی است در بین یک عده از اندیشه ورزان این دسته مطرح است. در بعد فرهنگی، توجه به مسئله هویت ملی در برابر هویت دینی در عرصه هماهنگ سازی عینی و خارجی توجه ویژه به هویت منطقه ای در بحث تعامل با کشورهای منطقه، ترویج فرهنگ مشارکت و ضرورت نگاه سیستمی به فرهنگ قابل رصد است که البته ناهمگنی در نگاه فرهنگی منجر به عدم دریافت یک نگاه کلان فرهنگی از این دسته می باشد در بعد اقتصادی، به دنبال بالا رفتن سطح رفاه اجتماعی بوده و توسعه اقتصادی را اینگونه ترجمه می کنند از نیازمندیهای توسعه اقتصادی توجه به عدالت در توزیع امنیت فعالیت های اقتصادی مد نظر است و توسعه اقتصادی را رهین توسعه سیاسی معرفی می کند و سایر موارد همچون؛ به کارگیری نیروهای متخصص، افزایش کیفیت آموزشی، سالم سازی ساختار دولتی، محدود شدن نقدینگی از عوامل و موانع رشد و توسعه اقتصادی مد نظر می باشد. ۳ ـ الزامات استراتژی در دو سطح عام و خاص در این منظر مطرح می باشد برخی استراتژی های عام عبارتند از؛ استراتژی توسعه سیاسی جهت توسعه ملی، استراتژی درون زا، استراتژی ملی فراسیاسی برخی از استراتژی های خاص که در بخش های درونی جامعه مطرح است عباتند از؛ استراتژی تعدیل اقتصادی، استراتژی توسعه صنعتی با رویکرد برون زا، استراتژی درون گرایی و توسعه بخش خصوصی، در بخش سیاست گذاری می باید گفت، سیاست گذاری ها در الگوی توسعه رویکرد سکولار میانه بیشتر معطوف به حوزه اقصتاد است و نسبت به حوزه فرهنگ، امنیت، علم و فناوری توجه کمتری مبذول است، در حوزه سیاست گذاری توسعه، انسجام بین سیاست ها ملاحظه نمی شود، جهانی و سیاست تنش زدایی از مهمترین سیاست های برنامه ای دورة سازندگی و اصلاحات است در بخش برنامه ریزی، برنامه اول، دوم، سوم و چهارم که در دو، دولت سازندگی و اصلاحات تنظیم شده به دنبال پایان بخش به اقتدار دولت در حوزه اقتصاد و رفع انحصار دولتی بوده که در سه محور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قابل بررسی هستند، در حوزه سیاسی این برنامه ها موفق در جذب مشارکت مردمی، ایجاد تخریب و نهاد سازی و در نهایت ثبات سیاسی مطلوب نبوده اند، در حوزه فرهنگی به دلیل توجه حداکثری به بخش اقتصادی نتایج نا مطلوبی مثل تغییر ارزشهای جنگ و جهاد به ثروت اندوزی، تمایل به سبک زندگی غربی و مصرف گرا در نتیجه اعمال این برنامه ها در سطح جامعه پدیدار شد. ج ـ جریان اسلامی پیشرفت ۱ ـ مولفه ها (اسلام، علم، حاکمیت، ملیت) رویکرد اسلامی، اسلام را جز اصلی و رکین پیشرفت می شناسد به طوری که بی توجهی به این مولفه در عرصه نظر و عمل اجتماعی، اساس انحراف و عقب افتادگی است، اسلام به دنبال ساخت یک زندگی معنوی و مادی است بر خلاف الگوهای غربی که به ساخت یک زندگی مادی می پردازند، در محتوای اسلامی پیشرفت مسئله توحید، معاد انسان، عدم تفکیک دنیا و آخرت، حکومت و عدالت مورد توجه است در مولفه علم و فناوری؛ عنصر فکر، قدم اول تولید و علم و فناری به شمار می آید لذا باید از هر گونه خرافات و اسارت های قدرتهای ارتجاعی و ضد انسانی آزاد باشد. نوآوری علمی ایجاد تراز علمی در تبادل علمی با جهان، جرأت علمی و پرهیز از تحجّر، تأکید بر علوم انسانی اسلامی از موارد قابل تأکید و پیگیری است. در بحث حاکمیت، اول وظیفه حاکمیت پیروی از سنن انبیاء و ائمه علیهم السلام باید باشد و اینکه وظیفه تولید ثروت اجتماعی و توزیع عادلانه آن را دارد و مسئولان باید صلاحیت مباشرت این منصب ها را داشته باشند حاکمیت باید مردمی و ضد استکبار، متکی به خود، شجاع، شرعی، دارای هویت، دعوت کننده به تکریم انسانها باشد در بحث ملیت، باید ایرانی آباد، آزاد، مستقل و همراه با رفاه ساخت، اقوام ایرانی به عنوان یک فرصت در عرصه پیشرفت هستند و اساساً ایرانیت در خدمت اسلامیت باید باشد. ۲ ـ ابعاد (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) در بعد اجتماعی، به دنبال تربیت انسانها به سمت تعالی و سعادت و ایجاد جامعه ای آزاد و مستقل و تمدنی که برای دیگر کشورها به مثابه یک الگو باشد و نیز برقراری عدالت اجتماعی، رشد معنویت، توسعه انضباط اجتماعی و وجدان کار اجتماعی از آثار پیشرفت در رویکرد اسلامی است در بعد سیاسی، نظریه ولایت مطلقه فقیه به عنوان یک نظریه متکامل در سطح سیاسی که موجبات تحول سیاسی در جامعه ایرانی شده و منشأ بسیاری از خیرات خواهد بود، لزوم دشمن شناسی، استکبار ستیزی و آمادگی برای جانفشانی در برابر نفوذ دشمن، جلب مشارکت سیاسی همگانی، ایجاد محیط آرام سیاسی، انسجام سیاسی و عمل بر خلاف خواست دشمن از جمله عوامل پیشرفت بخش سیاسی است. در بعد فرهنگی، تحذیر از اشاعه فرهنگ غربی در جامعه ایرانی و ترغیب به توسعه شعور و فهم فرهنگی آحاد ملّت جهت مقابله با تهاجمات فرهنگی و توجه ویژه به فرهنگ عمومی، امر به معروف و نهی از منکر، جلوگیری از فساد و فحشا و رواج شادابی و نشاط، گسترش فرهنگ آزاد اندیشی، رشد خودباوری و احساسات عزت ملی، رشد فرهنگ کار جهادی، فرهنگ تعاطف و تزاحم، همت مضاعف و رواح خلقیات مثبت از جمله عوامل پیشرفت بخش فرهنگی است، در بعد اقتصادی، تقویت نوسازی کشور در بخش های مختلف اجتماعی، توسعه کشاورزی و صنعتی، جذب مناسب سرمایه ای خارجی، روی آوردن به طرح های عمده و مادر و مبارزه با فساد مالی از نیازهای بخش اقتصاد کشور است و می توان گفت اقتصاد مقاومتی نسخه نجات بخش اقتصاد در فضای تحریم و پساتحریم است. ۳ ـ الزامات استراتژی هایی که در کلام امام امت (ره) و مقام معظم رهبری مد ظله العالی مطرح شده قسمتی از آن را یادآوری می شویم؛ حفظ استقلال و آزادی جامعه ایرانی در مسیر پیشرفت، عدم بهره وری از الگوهای غربی، تکیه بر عدالت اجتماعی، داشتن فکر دینی نو و مستدل و اصیل، اعتقاد به ملت و نخبگان در حوزه برنامه ریزی، در بخش سیاستگذاری می باید به سند چشم انداز، سیاستهای کلان در بخش های سیاسی، فرهنگی، اقتصاد، علم و فناوری، امنیت و امور اجتماعی و نیاز سیاست های بخشی که از سوی مقام معظم رهبری مد ظله العالی ابلاغ گردید، توجه تام داشت و در بخش برنامه ریزی، جامعیت برنامه به اینکه به تمام ابعاد جامعه را پوشش دهد و اینکه نباید از کشورهای دیگری به صورت تقلیدی أخذ شود و البته هضم در اقتصاد جهانی نشویم و ضرورت ترجیح مصالح کلی ایران بر مصالح منطقه ای مهمترین خصوصیات حوزه برنامه ریزی جریان اسلامی است. نکته پایانی از مجموع آنچه راجع به سه رویکرد بیان شده در یک جمع بندی می توان گفت جریان سکولار افراطی همان جریان عینی در قبل از انقلاب بوده هر چند بعد از انقلاب برخی از آن دیدگاهها در سطح علمی جامعه مطرح است، جریان سکولار میانه رو جریان عمومی توسعه کشور پس از انقلاب است و جریان اسلامی پیشرفت جریانی است که از آغازین روزگار پیدایش انقلاب اسلامی در گفتمان امام امت (ره) مطرح بوده و در کلام مقام معظم رهبری مد ظله العالی به بلوغ خود رسیده و اینک متفکران دلسوزان اسلام و ملت می باید بر اساس این ظرفیت به جای مانده از حضرت امام و مقام معظم رهبری، آستین همّت را بالا زده و به صورت جهادی به تولید آن و عمومی سازی آن در سطح جامعه برسانند. *** لازم به ذکر است که چندی پیش این پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، به تشریح این موضوع و شیوه نگارش پایان نامه خود پرداخته بود. اکنون پس از ارائه پایان نامه، این یادداشت را برای این پایگاه نگاشته است. 101