فرهنگستان علوم اسلامی قم 12 اسفند 1392 ساعت 14:56 https://www.foeq.ir/vdcakwnm149nu.5k4.html -------------------------------------------------- حجت الاسلام علی میثمی؛ عنوان : جرأت تردید در مقبولات علمی، اصلی ترین ویژگی پژوهشی علامه حسینی الهاشمی(ره) -------------------------------------------------- شاید اگر این جرأت نفی مشهورات و مقبولات علمی – آنهم در شرایطی که قاطبه بزرگان جبهه فکری توحید و ولایت و عدالت در طول تاریخ اسلام آنها را یقینیاتی دانسته اند که قابل خدشه نیستند– نبود؛ ایشان هرگز موفق به تأسیس روش دیگری برای اندیشیدن در چنین عمق و استحکامی و نیز گشودن راهی نو در مقابل مومنین برای ارتقاء معرفت دینی و بهینه روند تکامل جریان ایمان مقنن در حیات اجتماعی مسلمانان نمی شد. متن : پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، استاد فقید علامه سید منیرالدین الحسینی الهاشمی ویژگی های گفتنی زیادی دارند که در منظر و مسمع اطرافیانشان همواره جلوه گری می کرد. و می توان در این مقال از هر یک از آنها سخن گفت. مثلا می توان از تقوی و خداترسی او گفت، از توسلات و زیارات خاصش، از پشتکار و عزم علمی منحصر به فردش، از اطمینان به راهش، از نبوغ خدادادی ذهنی اش، از تسلط بی نظیرش به مبانی هر نظام فکری برای هریک از شخصیتهای تأثیر گذار در هرکجای تاریخ، از تلاش فکری شبانه روزی اش برای به ثمر نشاندن انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ، از تواضع بی نظیرش، از نظام فکری الهی اش، از تجلی توحید علمی و عینی بودن کلمات و حرکات و سکناتش، از صلابتش مقابل دستگاه کفر و نفاق، و از رأفت آسمانی اش در برابر ساده انگاری های مومنانه دوستانش، از صبر علی وارش در مقابل طعنه ها و زخم زبانهای دشمنان و حسودانش، و از مدارایش به خاطر خدا با دوستانش، و ... . می توان از همه اینهاگفت. همان طور که می توان از خیلی ویژگیهای خاص دیگرش سخن به میان آورد. اما حقیر که بیش از یک دهه از عمرم را در مکتب استاد فقید به شاگردی شبانه روزی مشغول بودم – و صد البته هنوز خودم را در برابر آن اقیانوس علم و اخلاق و معنویت، قطره ای بیش نمی دانم – قصد پرداختن به یک خصلت دیگر در ایشان دارم. خصلتی که به نظر صاحب این قلم اگر نبود؛ هرگز ایشان توفیق تأسیس این نظام فکری الهی برای جریان اسلام در عمل را پیدا نمی کرد. و این ویژگی استثنایی، شهامت ایشان در عرصه علمی برای شکستن مشهورات و مقبولات علمی ای بود که همچون ریسمانی نامرئی مانع تحقق شایسته و بایسته شعارهای اسلام و انقلاب بوده و هست. هرچند این مختصر مجال پرداخت تفصیلی به این ویژگی ابراهیم گونه استاد فقید نیست؛ اما به طور مختصر باید بگویم که ایشان در هر گزاره علمی مشهور و مقبول - به جز قدر متیقنهای ایمانی برآمده از آستان وحی - به راحتی ابراز تردید می کرد و قدرت این را داشت که این تردید را تا مبادی و مبانی آن نظریه علمی نیز جریان بدهد. صد البته نه به این خاطر که کار علمی نکرده بود یا اینکه عمق مسأله را نفهمیده بود – که به شواهد جلسات پژوهشی باقی مانده از ایشان، نظریه هر نظریه پردازی را چنان عمیق و موشکافانه تحلیل می کرد؛ که چه بسا در بسیاری از موارد خود نظریه پرداز نیز چنین نگاه عمیق و همه جانبه ای به مباندی و مبانی و لوازم نظریه خود نداشت! – بلکه به این خاطر که چنان حقانیت کلمه توحیددر فکرش نهادینه شده بود و ایمان به حقانیت دعوت انبیاء به جانش نشسته بود که روش اندیشیدنش تجلی تام کلمه «لا إله إلا الله» بود. به بیان دیگر چنان در مبانی نظام فکری اش باور به تکیه به اولیاء الهی در مسیر تفکر نزج یافته بود؛ که از ابراز تردید و نفی و نقد و نقض هر آنچه از غیر مسیر ولایت الهیه ارزانی افکار بشری در طول تاریخ شده بود؛ ابایی نداشت. شاید اگر این جرأت نفی مشهورات و مقبولات علمی – آنهم در شرایطی که قاطبه بزرگان جبهه فکری توحید و ولایت و عدالت در طول تاریخ اسلام آنها را یقینیاتی دانسته اند که قابل خدشه نیستند– نبود؛ ایشان هرگز موفق به تأسیس روش دیگری برای اندیشیدن در چنین عمق و استحکامی و نیز گشودن راهی نو در مقابل مومنین برای ارتقاء معرفت دینی و بهینه روند تکامل جریان ایمان مقنن در حیات اجتماعی مسلمانان نمی شد. هم از این روست که بنده «جرأت ابراز تردید و نفی مشهورات و مقبولات علمی رایج در بین مسلمین در طول قرنها» را از اصلی ترین ویژگی های استاد فقید می دانم. امری که به ما می آموزد در مسیر اندیشه دینی، جز به جهت ایمانی غیر قابل انکار، به هیچ چیز دیگری نباید مقید بود.این نکته را نیز به طور مختصر بگذارم و بگذرم که اجتهاد و تفقه صحیح که ضامن بقای اسلام ناب در دوران غیبت حضرت ولی عصر (عج) بدون این ویژگی معنای محصلی نخواهد یافت. به بیان دقیق تر اجتهادی که جز بر این اساس باشد در حقیقت «اجتهاد مقلدانه» است. یعنی به معنای کلمه «اجتهاد» نیست بلکه «تقلید» است. و از این زاویه که نگریسته شود استاد فقید ما حقیقتا «مجتهد» بود. «و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا.»(مریم: ۱۵)